یکشنبه 7 تیر 1394 - 15:55

سخت ترين روز آیت الله هاشمی +عكس

عصر خبر: آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطره خود از سخت ترین روز زندگی خود نوشت.

وي با انتشار تصويري از عيادت خود از آيت الله خامنه اي پس از ترور ايشان، نوشته است:

برای‌ دیدن‌ معادن‌ ذغال‌ سنگ‌، عازم‌ زرند شدیم‌. ناهار را در اداره‌ معادن‌ زرند خوردیم‌،جمعی‌ از مردم‌ در مدخل‌ شهر به‌ استقبال‌ آمده‌ بودند و نماز را در مسجد کارخانه‌ خواندیم‌ وقول‌ گرفتند که‌ ساعت‌ سه‌ در مسجد جامع‌ برای‌ مردم‌ صحبت‌ کنم‌.

به‌ معادن‌ باب‌ نیزو رفتیم‌. لباس‌ کار پوشیدیم‌ و با آسانسور به‌ عمق‌ سیصدوپنجاه‌ متری‌زمین‌ رفتیم‌. تونلهای‌ ذغال‌ را که‌ اعجاب‌انگیز بودند بازدید کردیم‌. ضمنا به‌ خواسته‌ کارگرها ـکه‌ اکثرا رفاهی‌ است‌ ـ گوش‌ دادیم‌. ساعت‌ سه‌ از چاه‌ بیرون‌ آمدیم‌.

سخت ترين روز آیت الله هاشمی +عكس

سروان‌ سجادی‌ فرمانده‌ ژاندارمری‌، خبر سوء قصد به‌ جان‌ آقای‌ خامنه‌ای‌ را همراه‌ بابشارت‌ نجات‌ ایشان‌ داد. گفت‌: بمبی‌ در ضبط صوت‌ کار گذاشته‌ و در مسجد اباذر روی‌ میزخطابه‌ ایشان‌ گذاشته‌اند. یک‌ لحظه‌ دنیا در نظرم‌ تاریک‌ شد. همراهان‌ متوجه‌ از دست‌ رفتن ‌تعادل‌ من‌ شدند و شاید به‌ همین‌ جهت‌، سروان‌ سجادی‌ توضیحات‌ امیدوار کننده‌ای‌ داد و به‌خود آمدم‌ که‌ پس‌ از عزل‌ بنی‌صدر، ما بایستی‌ ضوابط امنیتی‌ را بهتر مراعات‌ کنیم‌. همین‌ نحوه‌سفر من‌ و حضور غیر محتاطانه‌ آقای‌ خامنه‌ای‌ در مسجد اباذر، از این‌ بی‌احتیاطی‌ها است‌.

فورا به‌ شهر آمدیم‌ و سخنرانی‌ کوتاهی‌ در مسجد جامع‌ زرند در انبوه‌ جمعیت‌ نمودم‌ و به‌ طرف‌ کرمان‌ حرکت‌ کردیم‌. در بین‌ راه‌ اهالی‌ روستاها اجتماع‌ کرده‌ و ابراز احساسات ‌می‌کردند و کمی‌ برایشان‌ صحبت‌ کردم‌. مردم‌ خانوک‌ بلندگو هم‌ آورده‌ بودند. در جاده‌ بیشترصحبت‌ کردم‌. ساعت‌ شش‌ بعدازظهر به‌ فرودگاه‌ رسیدیم‌. هواپیما عیبی‌ داشت‌. مدتی‌ معطل ‌شدیم‌، تا رفع‌ شد و سپس‌ پرواز کردیم‌. در فرودگاه‌، مصاحبه‌ای‌ با رادیو کرمان‌ داشتم.

ساعت‌ هشت‌ شب‌ به‌ تهران‌ رسیدیم‌. مستقیما به‌ بیمارستان‌ قلب‌ رفتم‌ و از آقای‌ خامنه‌ای‌عیادت‌ کردم‌.

دکترها گفتند هفتاد درصد خطر رفع‌ شده‌، خونریزی‌ زیاد شده‌. دست‌ راست‌ایشان‌ با قطع‌ عصب‌ از کار افتاده‌ است‌، بعدا باید پیوند شود. عروق‌ و اعصاب‌ ناحیه‌ راست‌ سینه ‌قطع‌ شده‌، برای‌ قطع‌ خونریزی‌، ایشان‌ را به‌ اتاق‌ عمل‌ بردند و من‌ به‌ خانه‌ آمدم‌. عفت‌ هم‌ از بیمارستان‌ به‌ خانه‌ آمده‌ و حالش‌ بد نیست‌.

خیلی‌ خسته‌ بودم‌، زود خوابیدم‌. ولی‌ در اثر اندوه‌ وغم‌ و نگرانی‌ از حال‌ آقای‌ خامنه‌ای‌، مدت‌ طولانی‌ بیدار بودم‌ و سعی‌ می‌کردم‌، نگرانیم‌ رامخفی‌ کنم‌.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=153579
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. ناشناس گفت:

    اگر ناراحت بود که بلافاصله برمیگشت….

  2. ناشناس گفت:

    اگه واقعا ناراحت بود که فوری بر می گشت ….

  3. محسن گفت:

    باز این آقا خاطره گفت!

دیدگاه شما