علی رزاقی بهار/ دکتری علوم سیاسی
یمن کشوری 23 میلیون نفری در منطقه خاورمیانه و جنوب غربی آسیا به پایتختی صنعا با وسعت تقریبی 53 کیلومتر مربع از شمال به عربستان سعودی، از جنوب به بابالمندب، از مغرب به ساحل دریای سرخ و از شرق به سلطنت عمان و خلیج فارس متصل است. همین موقعیت جغرافیایی اعتبار ژئوپلتیک و ژئواستراتیژیک خاصی به این کشور بخشیده است. باب المندب یکی از چند تنگه مهم و استراتژیک دنیا به شمار میرود که هر قدرتی بر آن مسلط شود، خواهد توانست بخشی از امنیت عبور و مرور دریایی دنیا را در دست بگیرد. جمهوری یمن با خروج از کنترل امپراطوری عثمانی پس از پایان جنگ جهانی اول، تحت کنترل بریتانیا قرار گرفت و در نهایت، در سال 1968 به استقلال دست یافت. تا قبل از سال 1990 یمن کشوری دو تکه بود به نامهای جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دموکراتیک یمن (یمن جنوبی) که در سال 1990 در پیمانی این 2 کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. اما در سال 1994 جنگی بین دو طرف رخ داد، که سرانجام شمالیها بر جنوبیها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند. این کشور در نیم قرن اخیر، 4 بزنگاه تاریخی را پشت سر گذارده که آخرین آن به آغاز خیزش مردم در این کشور از اوایل اسفند 1389 باز می گردد که به برکناری علی عبدالله صالح از رأس هرم قدرت در یمن منجر شد. مرحله دوم خیزش یمن نیز از خرداد 1393 آغاز و همچنان نیز ادامه دارد. این دگرگونی ها، از جمله انقلاب اول و دوم یمن در عین حال، ضمن تأثیرگذاری بر حوزه جغرافیایی خاورمیانه و شمال آفریقا، پیامدهایی را در ابعاد ملی، منطقه ای و بین المللی به دنبال داشته است.
اما یمن از جمله کشورهایی است که با وجود اینکه مرزهای مشترکی با ایران ندارد، میتوان آن را در حوزهی منافع ملی ایران تعریف کرد. دلایل متعددی میتوان برای این مهم ذکر کرد؛ چه از بُعد داخلی، چه از بُعد منطقهای و چه از بُعد بینالمللی از بُعد داخلی میتوان به ساختار سیاسی این کشور و حضور تقریبی بیش از 35 درصدی شیعیان زیدی از جمعیت یمن در آن اشاره کرد. از بُعد منطقهای حضورعربستان در همسایگی یمن و رقابت دیرینه ریاض در منطقه با تهران، اشاره داشت و از بُعد بینالمللی نیز میتوان به حضور ایالات متحده تحت عنوان مبارزه با تروریسم در این کشور و افزایش نقش آن در کنار عربستان سعودی در مقابل نفوذ ایران در بحرانهای خاورمیانه اشاره کرد.
منافع و فرصت های پیش روی ایران نیز در قبال تحولات اخیر یمن ازچند زاویه قابل بررسی است. از منظر ملی و داخلی ،افزایش مشارکت جنبش انصار الله و شیعیان الحوثی در معادلات سیاسی آتی یمن، سیاست خارجی این کشور را در قبال ایران پس از چندین دهه تغییر، تعدیل و مثبت خواهد کرد. ضمن آن که حوزه نفوذ معنوی انقلاب اسلامی آنچنان که تاکنون در سوریه، لبنان وعراق گسترش پیدا کرده است در یمن هم گسترش پیدا می کند. از منظر منطقه ای، فعال شدن شکاف شیعی و سنی در یمن کنونی و نفوذ ایران باعث شده است موازنه حضور و دخالت های عربستان سعودی در عراق شیعی برهم بخورد. چرا که حضور و دخالت های این کشور در عراق و گرفتن امتیاز، برابر است با حضور بیشتر ایران در یمن و گرفتن امتیاز، به تعبیری (مثال ول کن تا ول کنم در دعواهای دونفره) را می شود برای معادله چهار ضلعی ایران- عراق و عربستان- یمن تحلیل کرد. علاوه بر این اتفاقات یمن تحدید نقش ریاض در خاورمیانه و نفوذ ایران در منطقه را منجر شده است و عربستان هرگز دوست ندارد همسایه جنوبی و هم پیمان سیاسی خود را از دست بدهد. از منظر بین المللی، ناکامی های آمریکا و متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای آن در خاورمیانه )بنگرید به تحولات، سوریه، عراق، حماس و یمن( باعث گردیده تا کنشگران جدیدی از جمله ایران مقتدر در منطقه وارد عرصه تحولات شود همین نقش منطقه ای ایران باعث شده در مذاکرات هسته ای میان 1+5، برگ برنده ای را در اختیار تهران قرار دهد.
چه عجب یک تحلیل منطقی دیدیم
خیلی زیبا و پرمحتوا