سه شنبه 8 اردیبهشت 1394 - 19:37

چهره‌ایی بی‌مانند در جمهوری اسلامی + عکس

بویرنیوز:

مجید توکلی قرخبلاغ؛  یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مرحوم طباطبایی مناسبات وی با بیت امام بود. این مناسبات از دوران دانشجویی آقای طباطبایی و زمانی که دبیر روابط بین الملل انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در اروپا بود، آغاز شد. امام را برای نخستین مرتبه در سال ۱۳۴۸ و در شهر نجف ملاقات کردند تا گزارشی از وضعیت سیاسی دانشجویان خارج از کشور به ایشان ارایه کنند.

چهره‌ایی بی‌مانند در جمهوری اسلامی
مجید توکلی قرخبلاغ در کنار مرحوم طباطبایی

در همین سال نیز خواهر مرحوم طباطبایی با حاج احمد آقا ازدواج کردند و به عبارتی این سال نقطه عطفی در روابط آقای طباطبایی و بیت امام بود. البته آقای طباطبایی در آن جلسه از آقای محمود دعایی خواسته بودند که برای ایشان به عنوان یک دانشجوی ایرانی از امام وقت بگیرند و اشاره ایی به سوابق خانوادگی او نشود.

به این ترتیب حمایت امام از انجمن‌های اسلامی دانشجویی خارج از ایران بعد از دیدار با مرحوم طباطبایی آغاز شد و به کنگره ششم انجمن اسلامی دانشجویان پیام فرستادند اگرچه نزدیکی آقای طباطبایی به خانواده امام– به دلیل نسبت خانوادگی و فعالیت‌های دانشجویی و سیاسی – نقش مهمی در مشی سیاسی او داشت اما طباطبایی از‌‌ همان دوران دانشجویی مشی مستقلی داشت.

او در حقیقت به سه اصل مهم از جمله معنویت، استقلال داخلی و مقابله با استیلای خارجی اعتقاد داشت و بعد از فوت امام هم از همین اصول پیروی می‌کرد. به عبارتی هر موضوعی را در چارچوب اعتقادات وارزشهای اسلامی با شیوه‌ها و تاکتیک‌های نوین دنیا بررسی می‌کردند.

تفکر اورا می‌توان در مخالفت با چپ مارکسیسم و لنینیسم وتوده تعریف کرد اما در چارچوب نظام جمهوری اسلامی هیچ گونه سوی گیری نسبت به جریان‌های سیاسی نداشت.

نکته قابل توجه و مهم درخصوص مشی سیاسی صادق طباطبایی، شناخته شدن وی به عنوان یک چهره مرزی الطرفین که با اکثر چهره‌های سیاسی از دو جریان سیاسی کشور در ارتباط بوده؛ می‌باشد.

در خصوص این ارتباطات می‌توان به نزدیکی او با نهضت آزادی‌ها در دوران پیش از انقلاب اشاره کرد. البته این ارتباط بر مبنای احترام بود و هیچ وقت رابطه تشکلیلاتی و حزبی با نهضت آزادی، حزب جمهوری اسلامی و دیگر احزاب نداشت. مقام معظم رهبری رادوست خود می‌دانست و به این دوستی بار‌ها اشاره می‌کرد و خاطرات زیادی رادراین خصوص به ذهن دارم که به چند مورد اشاره می‌کنم.

چهره‌ایی بی‌مانند در جمهوری اسلامی

۱- آیت الله خامنه‌ای در سال ۱۳۳۷ هجری شمسی به قم آمدند که من ۱۵ سال سن داشتم و دوستی ما از اینجا شروع شد. من بعد از اتمام کلاس‌های درس که در دبیرستان دین و دانش تحت نظر شهید بهشتی بود، درس می‌خواندم، در راه بازگشت به منزل، اکثر اوقات به منزل ایشان می‌رفتم وساعت‌ها باهم گفتگو می‌کردیم و نگرش و دیدگاه ایشان با روحانی‌های آن زمان خیلی فرق می‌کرد.

۲- درسال ۱۳۳۹ ه. ش برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم که یک بار در بازگشت از آلمان، برای زیارت به مشهد رفتم که آیت الله خامنه‌ای مرا به منزلشان دعوت کردند. که یک روز هم باهم به کوه سنگی رفتیم که خیلی خوش گذشت.

مرحوم صادق طباطبایی برای آقای بازرگان احترام خاصی قائل بود. رییس جمهور اسبق (رییس دولت‌های هفتم و هشتم) را دوست داشت. ازاین رو وصیت کرده بود که بعداز وفاتش، ایشان بر وی نماز میت بخواند. دلیل آن، اعتقاد مرحوم طباطبایی به به پاکی و صداقت ایشان بود. او برای بسیاری از بزرگان اصولگرا هم احترام ویژه‌ای قائل بود. طباطبایی نظرات مشورتی خود را به هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب ارایه می‌کرد حتی در دوران اصلاحات اگر چه سمت مشاور رسمی نداشت اما بسیار به دولت کمک می‌کرد. در خصوص همه دولت‌ها همین طور عمل می‌کرد. حتی در دولت آقای احمدی تژا؛ گرچه اکثر شعارهای ایشان راقبول داشت اما نسبت به روش‌ها و تاکتیک‌ها انتقاد داشت و در کنار آن پیشنهادهایی ارائه می‌داد. مرحوم طباطبایی منتقددلسوز بود، نه منتقم کینه توز.

به جرات می‌توان گفت که او یک فرد فراجناحی بود. در سال ۸۸ شاهد بودیم که به کاندیدایی غیر از گزینه مورد حمایت بیت امام مشورت می‌داد. طباطبایی همیشه دولت‌های اصلاح طلب و اصولگرا را جز به جز ارزیابی کرده و نقاط ضعف و قوت آن‌ها را در کنار هم می‌دید.

سوالی که اغلب طرح می‌شود این است که چرا طباطبایی با این مشی مستقل و نزدیکی به هر دو جریان سیاسی کشور بعد از دور اول انتخابات ریاست جمهوری سعی نکرد که وارد عرصه اجرایی شود و در هیچ انتخاباتی کاندیدا نشد؟ در این خصوص نیز باید توجه داشته باشیم که خیلی ازافراد سیاسی هر دو جریان که اغلب هم از جریان اصولگرا بودند تلاش کردند برای شرکت در انتخابات‌ها با طباطبایی به توافق برسند اما این توافق هیچ وقت حاصل نشد.

جریان سیاسی موسوم به اصولگرا که تا کنون هیچ وقت در انتخابات ریاست جمهوری پیروز نشده است، رایزنی‌های بسیاری با صادق طباطبایی کرد. حتی شب قبل از اتمام مهلت ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ به قم دعوت شد اما طباطبایی علی رغم میلی که برای ورود به خدمت در عرصه اجرایی داشت با آن‌ها به تفاهم نرسید. مباحث مختلفی در حوزه‌های اقتصادی و سیاست خارجی محل اختلاف نظر بود و سبب شد که به رغم اصرارهایی که به او می‌شد. به عرصه انتخابات وارد نشود.

صادق طباطبایی خود را سربازی می‌دانست که برای شهید شدن آماده است اما برای نفله شدن خیر، لذا سعی می‌کرد با درایت و هوشمندی عمل کرده و با ورود نسنجیده و ناموفق ظاهر شدن، چهره مقبول خود را از میان نبرد.

سرانجام:

اوهیچ‌گاه نپذیرفت که فکر و منش و قیافه و نحوهٔ پوشش خود را تغییر دهد. زیرا باورهای خود را باور داشت و با خود صادق بود. او نه از انقلاب دکان ساخت و نه از امام سنگر. او سرباز مخلصی بود که همیشه حامی انقلاب و امام بود. او گر چه به خاندانی بزرگ (صدر، خمینی وطباطبایی) متصل بود اما هیچ‌گاه در لباس آقازادگی تجلی نکرد. او به مقام و قدرت از منظر خدمت می‌نگریست و من این جمله او را همیشه دوست دارم که می‌گفت: و اعز ما یبقی وداد دایم، ان المناصب لاتدوم طویلا. (عزیز‌ترین چیزی که باقی می‌ماند دوستی خداوند است، به درستی که همه منصب‌ها و پست‌ها از بین رفتنی است).

قدرش را ندانستند اما تاریخ کشورمان ایران، ارزش، حقیقت ومنزلتش را به آیندگان خواهدگفت. ان شاءاله.

او مظلومانه زیست و غریبانه از دنیا رفت. هیچگاه فراموشش نخواهیم کرد.

همه این اوصاف تنها بخشی از زوایای شخصیتی صادق طباطبایی است که روشن می‌کند در سال‌های پس از انقلاب چهره ایی مشابه او در جمهوری اسلامی وجود ندارد.

روح‌اش شاد!

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=148715
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما