گروه طنز بویر نیوز- سیاوش آذر: آیت الله هاشمی رفسنجانی جدیدترین خاطره خود را به حضورش در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اختصاص داد و گفت: “در آن سال واقعا راضی نبودم که برای ریاست جمهوری حاضر شوم، مقامات مختلفی می آمدند و سخنرانی های متعددی انجام می شد اما من زیر بار نمی رفتم، همسر امام (ره) صدایم کرد و گفت امام این انقلاب را به شما سپرده است شما می خواهید آن را به چه کسی بسپارید؟ چه قدر کسانی که می خواهند بیایند را می شناسید من از حرف خانم تکان خوردم و حاضر شدم که در انتخابات شرکت کنم.“
اما خواهر احمدی نژاد هم نشان داد در زمینه خاطره گویی بی استعداد نیست و از همسر امام (ره) و مصادف با ایام خاطر مذکور آیت الله هاشمی گفت: “خرداد سال هشتادو پنج در سالروز وفات حضرت امام خمینی (ره) دکتر احمدی‌نژاد به اتفاق چند نفر دیگر از جمله اینجانب، به منظور دیدار با همسر مکرمه حضرت امام در جماران حضور یافتند. نکات قابل اشاره از آن دیدار و مسائل بعدی؛ خانم در مقابل خدمه و برخی از اعضای خانواده، خوشحالی خود را از انتخاب دکتر اینگونه ابراز کردند که در زمان انتخابات گفته بودند اگر دکتر رأی بیاورد، شیرینی انتخاب، مهمان من باشید و هرچه می‌خواهید غذا از بیرون تهیه کنید. ایشان می‌گفتند به خادمه منزل گفته‌ام تلویزیون را برای من فقط در صورت سخنرانی دکتر و یا مقام معظم رهبری روشن کنید. “
تحلیلگران ما کلی نشستند و فکر کردند که ببینند کدام خاطره جالب تر است و می شود از روی آن کتاب خاطره نویسی نوشت که با تحقیقات و مطالعه فراوان به این نتیجه دست یافتند که منتظر خاطرات سایر کاندیداهای انتخابات آن سالها باشند که بعدا بتوانند تحلیل دقیقتری نوشت و بعد به نتبجه برسند.
اما شنیده می شود محمود، مرد داستان ساز ایران که کارش از خاطره گذشته است دست به کار شده است و سفرهای انتخاباتی را شروع کرده است و حالا کاری به این نداریم که رئیس ستاد انتخاباتی اش و استاندار سابق استان مورد نظرش هم کاملا اتفاقی هم مسیرش شده اند.
در همین رابطه یک منبع موثق به خبرنگار ما اطلاع داده است، به خاطر شروع سفرهای انتخاباتی احمدی نژاد، وی حساب ویژه ای (از اون حساب های رحیمی و زنجانی نه!) روی دانشگاه ایرانیان باز کرده است و می خواهد سطح این دانشگاه را بالا ببرد و در همین رابطه با چند معمار و استادکار خوب هم صحبت کرده است و از طرفی برای ارتقاء رشته ها با ارسال نامه ای به هاشمی درخواست وسوسه کننده ای به ایشان داده است.
متن نامه احمدی نژاد هم به دست ما رسیده است که بی کم و کاست منتشر می شود:
“ سلام اکبرجان، خوبی؟ نیومدی مجمع دلم برات تنگ شده بود جونم/می خوام ببینمت نمی تونم…. الکی مثلا ما خیلی دوستیم!
کی میای؟ فردا؟ پس فردا؟ اون یکی پس فردا؟ اون یکی اون پس فردا؟ ….؟
راستش خواستم بهت بگم امروز رحیم بهم گفت “فلانی” تو یه نابغه ای! ظرفیت ویژه ای داری! حالا که جهان مدیر نداره و با حکم سرپرست اداره میشه بیا دوباره مدیریت جهانی رو عرضه کن. منم دیدم این دانشگاه دستمه نمی تونم ولش کنم، به خودم گفتم تو که یه آدم نخبه ای! برای برقراری ادالت در دنیا مردم بهت نیاز دارن و بیا دانشگاه رو بسپار به کار بلدش و خودت با خیال راحت کارتو انجام بده…
یدفه دیدم انگار یکی داره بهم میگه کی بهتر از اکبر! گفتم کدوم اکبر!؟ گفت بابا اکبر هاشمی خودمون! بهرحال اون یه روز تو رو گذاشت استاندار حالا هم بیا تو یه کاری براش کن! گفتم: مثلا!؟گفت بیا بذارش مدیر گروه یکی از رشته های دانشگاه! مثلا مدیر گروه تاریخ و خاطره! حتی گفت: از من نشنیده بگیر خیلی هم بدرد خودت می خوره هم به درد دانشگاه!
منم دیدم ایده بدی نیست! گفتم راس میگه. با این که آبجیمون هم خودی نشون داد و اما من گفتم شما بیا بشو مدیر گروه هیمن رشته تاریخ و خاطره، هم تدریس کن هم دوستات و همسن و سالات هر کدوم وزیر نشدن بیان تدریس کنن سرگرم بشن و هم اینکه تو یه مدت کوتاه شما می تونی برای این رشته از وزارتخانه کاردانی به دکترا بگیری! سال بعد هم تخصص و بعد فوق تخصصش رو میاریم ملت بیان درس بخونن! سر جاده روستای ما یه دانشگاه هست باور کن دکترای همچی داره اما خوب ملت دنبال کیفیتن…
بهرحال این پیشنهاد منه هم فاله هم تماشا. راستی دروسی که قرار ارائه بشه هم تا حدودی مشخصه، مثلا:
– انواع خاطره از اموات
– خاطراتی با از دست رفتگان
– خاطره بی شاهد!
– خاطره سازی ( درس کارگاهی)
– خاطرات جامدی و آبکی
– خاطرات نوین از ایام کهن
– بی خاطره! (کارگاه نقد و بررسی)
– خاطرات دلبرکان زرنگ من!
اگه هم خواستی می تونی درسا رو کم و زیاد کنی. در پایان برای اینکه باور کنی من قصدم جدیه خودمم کلاس خصوصی باهات می گیرم اخه میخوام خاطراتم رو با عناوین ( دوستی به نام کومور، ثمرات ارتباط با جیبوتی برای یک ملت، شب رحلت چاوز، رحیمی و رحیم و دیگر خطوط قرمز) منتشر کنم.
والسلام
دوستدار شما محمود
خداوند درسوره تكاثراشاره ميكندبه شمردن قبرها واين مربوط به زماني است كه اعراب جاهليت به شمشير و…وتعدادقبورثبيله و…..اينهاافتخارميكردوفخرفروشي مي نمود وحال ليدرهاي مارا ببينيد چه دست وپايي براي اثبات وجه وجايگاه انقلابي خودميزنند.اي خدااي پيامبراي امام عصرورهبربزرگوارخادمين به امتتان رابنگريدو…..
خییییییلی باحال بود. اقای اذر دلمون برات تنگ شده بود بیشتر بنویس
باید به حال اسلام گریست واقعا بی تقوایی به اوج خود رسیده متاسفانه تونظام جمهوری اسلامی یک شخصیت جهانی ونفر دوم مملکت از نظر سابقه وانقلابی مورد تمسخر یک جماعت اندکی قرار میگیرد که آنان خود دین ومذهب واحکام اسلامی را از این شخصیت فرا گرفتند واین جماعت حتی بلد نبودن طهارت بگیرند حالا به این شخصیتها دارند جسارت میکنند واااااا..اسلاما
چرت و پرت هم حدی داره /معلوم چی نوشتی مرد حسابی؟
دوست داریم محمود
با سلام . محمود جان خیلی چاکرتم و این نوکر بودنم وظیفه من است%