سه شنبه 11 فروردین 1394 - 13:29

یادداشت مهدی کوچک زاده: برای خالی نبودن عریضه در ایام تعطیل!

مهدی کوچک زاده در یادداشتی به بیان نکاتی در مورد اظهارات یکی از نمایندگان سابق مجلس پرداخت.

به گزارش خبرگزاری خانه ملت ، مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در یادداشتی با عنوان “برای خالی نبودن عریضه در ایام تعطیل” نوشت:

امروز در یازدهمین روز تعطیلات نوروزی داشتم در اینترنت دنبال موضوعی در مورد مذاکرات هسته ای می گشتم که تیتر جالبی نظرم را جلب کرد نوشته بود: “کار اصلی روحانیت تجارت گوشتٰ آهن و شکر نیست” ! حرف حقی بود با اندکی ابهام چرا که  گوینده فرموده بود کار ” اصلی ” ! با خود فکر کردم از نظر گوینده این مطلب آیا اگر روحانیت به عنوان مشغله جانبی به ” تجارت گوشتٰ آهن و شکر” بپردازند اشکالی ندارد ؟!!! اگر دارد چرا گوینده گفته “کار اصلی”؟ وقتی وارد صفحه منعکس کننده این تیتر و متن مربوط به آن شدم دریافتم گوینده این مطلب (محسن رهامی) نماینده اصلاح طلبی است که در لباس روحانیت عناوین متعددی از جمله حقوقدان و دکتر و دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و نماینده دوره فلان و . . . . را نیز یدک می کشد و تعجبم بیشتر شد که فردی با این همه فضایل و خصوصا حقوقدان چطور به این نکته توجه نداشته که “تجارت گوشت و آهن و . . . ” به هیچ وجه از وظایف اصلی و فرعی روحانیت نیست؟

پ. ن 1- با توجه به شناختی که از برخی فعالیت های بعضی ملبسین به لباس مقدس روحانیت (من غیر حق) دارم دوست داشتم از ایشان سوال کنم نظرشان در مورد گرفتن کمک از تجار گوشت و آهن و شکر!  برای هزینه های جاری و خصوصا در انتخابات از سوی برخی روحانی نماها که ارادت ایشان به آنها اظهر من الشمس است چیست؟

پ.ن 2- در حین جستجوهای خود در مورد (آقای رهامی) به خاطره ای از فرماندار سابق خدابنده (حوزه انتخابیه ایشان ) برخوردم که خواندنی است و ذیل این مطلب  آن خاطره را نقل می کنم.

جهرمی عاقبت بخیر نشد

در تاریخ انقلاب اسلامی نیز نمونه های زیادی از افرادی وجود دارد که در ابتدا از مبارزین بودند ولی اکنون در دامن دشمن ترین دشمن های مردم ایران و تمامی مظلومین جهان، یعنی آمریکا به نشخوار مشغولند و به این نوع نوکری نیز افتخار می کنند! و از این گونه افراد در جریان اصلاحات فراوان وجود دارند.

در ماجرای اختلاس اخیر در بانک صادرات نیز افرادی که تاکنون با زرنگی و پوشانیدن چهره ی واقعی از صحنه ها گریخته بودند، گرفتار عدالت پروردگار شدند و عاقبت آن ها خیر نشد. یکی از این افراد آقای جهرمی مدیر عامل سابق بانک صادرات ایران است که همه مردم ایران شاهد مصاحبه تلویزیونی ایشان بودند که چگونه با فرار به جلو قصد داشت این ننگ بزرگ که بعلت بی لیاقتی ایشان در بانک تحت مدیریتش اتفاق افتاده را به دیگران نسبت داده و با کمال وقاحت، تقاضای جایزه هم بکند.

بعد از این جریان لازم دیدم خاطره هایی که با آقای جهرمی در زمان استانداری زنجان دارم را برای روشن شدن چهره ی واقعی ایشان بازگو کنم: یک سال و چند ماه بود که بنده فرماندار شهرستان خدابنده بودم که آقای جهرمی استاندار زنجان شدند. بعد از گذشت حدودا 2 هفته، آقای جهرمی بنده را به استانداری خواست و راجع به اوضاع و احوال شهرستان خدابنده از من پرسید، در جواب گزارشی از فعالیت ها و وضعیت شهرستان دادم ولی از آنجائیکه ایشان خوب گوش نمی کرد، متوجه شدم موضوع چیز دیگری است.

پرسید: با محسن رهامی چطوری؟ – لازم به توضیح است محسن رهامی به اصطلاح دکتر محسن رهامی فعلی که معلوم نیست چگونه دکتر شده است! وکیل مدافع جریان دوم خرداد بود که از متهمین سیاسی آن ها با ژست های روشنفکر مآبانه حقوق بشری دفاع می کرد و در آن موقع نماینده ی مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی بود-. گفتم: من با ایشان مشکلی ندارم ولی آقای رهامی برخورد خوب و در شأن یک نماینده ی مجلس ندارد و بیشتر تفکر چاله میدانی دارد، ایشان در حالیکه از این حرف من خوشش نیامده بود گفت: چطور؟ گفتم: «چندی پیش بنده در شورای اداری استان بودم، که ایشان برای بازدید به اداره کشاورزی می روند و به قصد بهانه جویی بایگانی اداره را زیر و رو می کند و به یک نامه ای که روی علامت شیر و خورشید آن در جمهوری اسلامی نخورده بود، گیر می دهد و رئیس آن جا را که فردی مسن و موجه بود را به دیوار می چسباند و یک سیلی محکم به صورت او می زند و بعد هم در مسجد شهر سخنرانی می کند و رسما اعلام می کند زدن یک مسئول اداره که چیزی نیست اگر امام (ره) پایش را کج بگذارد ما راست می کنیم!. بنده این اتفاقات اخیر را بر اساس وظیفه به استانداری و مجلس گزارش دادم».بعد از روایت این برخورد از ایشان سوال کردم اگر کار بد و غیر قانونی کردم بفرمائید؟ که آقای جهرمی جوابی نداد و بلافاصله پرسید نظرت در مورد آقای شیخ قدرت علیخانی چیست؟ من که تازه متوجه شدم قصد ایشان از این مقدمه چینی ها چیست؟ گفتم: با ایشان هم مشکلی ندارم. آقای علیخانی مسئول کمیته قزوین هست که یک پاسگاه کمیته هم در شهرستان خدابنده دارند ولی اگر مدنظر شما از لحاظ فکری است باید بگویم بله، اختلاف فکری و سلیقه ای داریم. من افکار و عملکرد ایشان را نمی پسندم و قبول ندارم.

بعداز این پاسخ در حالی که ایشان عصبانیتش را هم نمی توانست پنهان کند،‌ با آن ژست مبتکرانه ای که داشت گفت: پس شما نمی توانی با من کار کنی! من که متوجه عصبانیت و عجله ایشان در پاسخ دادن شدم و از طرفی هم علاقه ای نداشتم حتی یک ساعت با چنین استاندار ضعیف و وابسته ای کار کنم، گفتم: آقای استاندار شما یکی دو هفته ای به زنجان آمدید و هنوز نمی دانید خدابنده در کجای استان قرار دارد، بهتر نیست ابتدا عملکرد خدابنده را ببینید و رضایت مردم شهرستان را و بعد تصمیم بگیرید، شما استاندار و نماینده ی دولت در منطقه و رئیس شورای تامین استان هستید و آقای علیخانی مسئول کمیته در قزوین و البته رفیق و همفکر آقای محسن رهامی! و بنده هم فرماندار شهرستان دیگر! این چه نوع مدیریتی است که می خواهید در استان اعمال کنید؟ بالاخره بنده کاغذی برداشتم و استعفایم را نوشتم و بعد هم به فرمانداری برازجان رفتم و ایشان هم بعد از مدتی استانداری و… سر از شورای نگهبان درآورد که در آن جا هم در تایید صلاحیت نیروهای دوم خردادی نقش اساسی و تعیین کننده داشت و بعد هم با کمال تعجب وزیر کار دولت آقای احمدی نژاد شد که بنده به یکی از نزدیکان دولت عرض کردم مواظب باشید ایشان به دولت آقای احمدی نژاد نمی خورد و متاسفانه بعدا هم با توصیه هایی،‌ مدیر عامل بانک صادرات شد و این هم عاقبت ایشان!

خوب است همواره دعا کنیم خداوند عاقبت همه ی ما را ختم به خیر کند.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=145184
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :

دیدگاه شما