به گزارش بویرنیوز، اوایل مهر ماه 1393 کتابی با عنوان تاریخ سی سخت و مردمان آن منتشر گردید. مولف این کتاب استاد بزرگوار جناب آقای حاج عمران شکیبایی است.
این کتاب اولین کتابی است که به صورت مشروح تاریخ سی سخت و تاسیس آن را بیان می کند. همچنین در ضمیمه این کتاب شجره نامه مردم سی سخت وجود دارد که حاصل یک کار نسب شناسی گسترده بوده است.
طراحی جلد کتاب زیبا و دارای تصاویری از کوه دنا و خاک حاصل خیز آن است که بی ربط به خاک تابناک نمی باشد.
این کتاب در کتابفروشی های شهر سی سخت و یاسوج عرضه می گردد.
در پشت جلد کتاب تصویری از قلعه قدیمی پاسگاه سی سخت وجود دارد که یادآور تاریخ بزرگ شهر سی سخت دارد. نام اصلی کتاب “خاک تابناک” می باشد.
کتابی واقعا مفید و جالب بود!واقعا جای تشکر داره از آقای شکیبایی از تلاشهای ایشون برای پیدا کردن واقعیت و به طرز صحیح نوشتن این واقعیت ها. و معرفی مردم سی سخت
کتابهای زیادی در مورد تاریخ کهگیلویه وبویراحمد نوشته شده است اما متاسفانه هر نویسنده موضوع را به نفع طایفه خودش نوشته است و تحریفات زیادی انجام شده است . نویسنده ها افراد طایفه خود را اشخاصی شجاع و ایده آل معرفی نموده اند و رقبای آنها را اشخاصی ترسو و بی خاصیت بیان کرده اند
نفس کار خوب است ولی جدول شجره به این سبک نیاز نبود ویکی طرح وبخصوص رنگ دور صفحات افتضا است البته این ایرادها از ارزش کار نویسنده نمی کاهد. سپاسگزارم
دست مریزاد.عالی بود.حاجی جان خسته نباشی.
تاریخ بر هیچ کسی پوشیده نیست!آقای شکیبایی زحمات زیادی برای یافتن این اطلاعات و وقایع کشیده اند. و بدون طرفداری و بزرگ کردن شخصی این وقایع رو نوشته اند. لطفا درست قضاوت کنید. اگر میتوانید شما مخالفان و معترضان این کتاب بر طبق اسناد کتابی بنویسید. که بعید میدونم بتوانید همچین کاری رو بکنید….
چاپ وانتشار این اثر بکام بعضی ها خوش نیامد.انهایی که بقول خودشان نقد کرده بودند ولی نقد نبود و مرثیه ای بود برای گرامیداشت دزد گردنه بابا میدان و تطهیر کردن اعمال او..
حقیقت را همگان میدانند ولی تعصب نمیگذارد بیان کنند
کتاب در مورد مردم وشجره انهاست ولی چندمورد ایراد دارد
1-یا نبایداسم دکترها ومهندسین را میبر د یا باید همه را مینوشت همینطور معلمین را
2-چرا شجره تا کوچکترین عضو 3ساله خانواده خودش پیش رفته ولی پسر25 ساله همسایه اش نوشته نشده؟
3-چرا نامهاییددر نام بردن بعضی ها فقط از نام خانوادگی استفاده شده مثلا جایی نوشته دکتر فلانی که معلوم نیست کدام یکی است
و مواردی که الان یادم نیست ولی نشان از فرق گذاشتن بین خانواده خود وبقیه است من این موارد را حضورا به وی هم خواهم گفت
خیلی جالب بود جناب آقای حاج شکیبایی زحمت زیادی در رابطه با جمع آوری اطلاعات این کتاب متحمل شده ممنون و سپاسگزاریم منتظر کارهای بعدی شما هستیم۰
علیرغم اشکالات در ذکر اسامی زحمات آقای شکیبایی قابل تقدیر است .امید است با بازنگری در چاپ های بعدی نقایص را برطرف نماید .وبرخی از مستندات تاریخی در پایان کتاب و ذکر منابع و ماخذ کاملا” ضروری است .
شاید شما از عنوان کردن جمله ..تاریخ سیر تکاملی خود را میپیماید ترس دارید که متن بنده را درج نکردید … براتون متاسفم
این کتاب حاصل تلاش چند ساله حاج شکیبایی است و زحمت ایشان جای تقدیر دارد. حیف در بعضی موارد نشان از خالی کردن عقده ی خود و بزرگ جلوه دادن بعضی از فامیل خودشان وجود دارد. دریغ که آدمها با این مسایل بزرگ نمی شوند.
اينجانب درموردتاريخ استان مطالعات وتحقيقات زيادي داشتم يكي ازمناطقي كه تاريخ آن نسبت به مناطق ديگرمستندميباشد سيسخت ميباشد.ضمن خسته نباشي ازآقاي شكيبايي كه زحمت وهزينه زيادي رامتقبل شده اند كتاب تاريخ سيسخت هم مانند ديگركتابها قابل نقد وبررسي ميباشد.
از ایشون بعید است به خیلی از طوایف بویراحمد توهین و بی احترامی شده که شایسته است به خاطر روح دخترش که این کتاب را به او تقدیم کرده است سریعا ویرایش شود.
کتاب بسار مفیدی است بخصوص برای نسل جدیدشهرستان دنا
کتاب بسیار مفیدی است بخصوص برای نسل جدید شهرستان دنا
باید بابت زحمت ایشان تشکر کرد ولی خیلی از خانواده ها از موضوعات این کتاب ناراضی هستند ایشان نتوانسته بی طرفی خود را حفظ نماید ونسبت به بعضی ها غلو وبا القاب استفاده وبعضی ها را با نبردن القاب در عمل تحقیر کرده ومطالب منتشره را از دو نفر استناد کرده که خود این افراد هیچ گونه تحقیقی نداشته اند ودچار اشتباهات فاحش گردیده که باید ببینیم ایا شجاعت اصلاحش را داره یا نه بعد هم شنیده ایم که توبه نامه ای یرای بعضی خانواده های بویر احمدی نوشته که اگر مطالبشان مستند بوده پس این توبه نامه وعذر خواهی را با ید چه بنامیم غیر از ابروریزی واگر جرات نوشتن مطالب را نداشتی پس نباید این کار را میکردی خواهشا نویسنده برای تنویر اذهان توضیح دهد خدا کند قابل قبول باشد وگرنه ابروریزی است
به نام خدا
نقد و نظري از نمكي جهانبازي بر كتاب خاك تابناك (تاريخ سيسخت و مردمان آن)
تأليف : آقاي عمران شكيبايي
ص 44 و 45 و 47 و 49 و 50 را به دقت مطالعه نمودم، نقد و نظر خود را به طور اختصار ارائه ميدهم.
قابل توجه خوانندگان محترم فقط نظريات اينجانب نمكي جهانبازي پيرامون صفحات ذكر شده بر كتاب خاك تابناك آقاي عمران شكيبايي در كادر مستطيلي آورده شده است.
در بين كلانتران و كدخدايان و ريشسفيدان بويراحمد تنها كسي كه دنبال عمران و آبادي و توسعه و رشد فرهنگي و اقتصادي بود و همهي كوشش و فعاليت خود را در راه توسعه و ترقي منطقه تحت نفوذ خود قرار داده بود ملا قباد سيسختي فرزند ملامحمدقلي سيسختي بود.
نمود فعاليتها و زحمات وي در راه پيشرفت و آباداني آن منطقه هنوز هم پيداست و همه از او به نيكي ياد ميكنند. آثار حمام، مسجد و مدارس كه به جا مانده گواه اين مدعاست.
در صفحه 44 كتاب خاك تابناك چنين آمده است :
«كريم كه پسر خالهي ملاقباد سيسختي بود توسط مادر ملاقباد به سيسخت آورده شد و در خانوادهي ملاقباد، نزد خالهاش كربلايي خيري، بزرگ و به مكتب برده شد و نهايتاً با حمايت ملاقباد، سيسختيها و برخي طوايف ديگر مانند تامراديها موفق به دفع رقيبان خانوادگياش شد».
اولا مادر كريم كه بعدها كريمخان شد زنده بود و كربلايي خانمجان دختر عبدالله خان بود. با توجه به زنده بودن مادر چطوري امكان داشت خالهاش وي را بزرگ كند. هرچند كه مادرش شوهر كرده بود ولي چنين نوشتاري خارج از واقعيت است. تحت تربيت و حمايت و سرپرستي مادرش بزرگ شد و به خاني رسيد. طوايفي كه به عنوان حمايتگروي معروف شدهاند، اگر تامراديها را كنار بگذاريم بقيه اهل سياست جنگي نبودند و هرچند كه گفته شد ملاقباد سيسختي در عمران و آباداني و عمران كمنظير بود اما طوايفي كه كريمخان را خان كردند، كيگيويها، آقاييها، جليليها، قسمتي از تامراديها، طاساحمديها، گودسرابيها، اولاد عليمومنيها، نگينتاجيها و خرده طايفههايي كه زيرمجموعهي خانوادهي كريمخان هستند.
در همان صفحه نيز آمده است :
«كه كريمخان از مدافعان پادشاهي استبدادي مخالف مشروطهخواهي مشروطهخواهان بود، توسط مظفرالدين شاه در حكومت قاجار ملقب به «بهادرالسلطنه» گرديد و خان بلامنازع سردسير و گرمسير شد».
اين مورد درست است و مورد تأييد همهي طوايف بويراحمد است.
در همان صفحهي 44 آمده است كه :
«سيسختيها بهرهي مالكانه به كريمخان نميدادند».
از نظر عقلي و منطقي با بزرگان بويراحمدي، اين نوشتههاي آقاي عمران شكيبايي خالي از حقيقت است و از روي تعصب قومي و بدعملكرد سال 1305 شمسي خانوادهي كريمخان «آقاي غلامحسينخان و سرتيپخان» است. وقتي كه كريمخان، خان خانهاي بويراحمد باشد مگر امكان دارد كه سيسخت خارج از سلطهي كريمخان باشد و بهرهي مالكانه نگيرد. وانگهي كريمخان بهادرالسلطنه بود و از طرف دولت وقت مأمور بود كه بهرهي مالكانه و ماليات بگيرد. آقاي شكيبايي اين اطلاعات غلط را چه كسي به خورد شما داده است. افرادي كه اطلاعات غلط در اختيار حضرتعالي قرار داده افراد ضربه خوردهاي است كه سالهاي سال زير سلطهي كريمخان بودند. شما در همان صفحه اظهار داشتهايد كه مردمي كه به امور آباداني سيسخت حسرت ميخوردند كريمخان را وادار كردند كه به سيسخت حمله كنند».
واقعيت اين نيست. دشمنيهاي داخلي و خارجي ملا قباد سيسختي پسرخالهي كريمخان را به گمراهي كشاندند و آن واقعهي تلخ و خانمانسوز سال 1283 شمسي كشته شدن كريمخان و هفت نفر گروگان و حمله به سيسخت سال 1305 شمسي به بهانهي خون پدر عازم اميرآباد و حسنآباد و حومهي سيسخت به وجود آوردند.
ضمناً در همان صفحهي 44 چنين آمده است :
«در اسفند سال 1286 هجري شمسي يكسال پس از امضاي مشروطيت توسط مظفرالدين شاه قاجار در ايران كريم خان از قلعهي تلزالي كه مركز كلانتري وي بود شبانه از طريق دشتك به ده بزرگ سيسخت حمله كرد و ده را تصرف كردند. اين خبر توسط اهالي به ملاقباد و تعدادي از تفنگچيان و نگهبانان كه در قلعهي مركزي مستقر بودند رسيد. سحرگاه اطراف ده بزرگ سيسخت كه به تصرف كريمخان درآمده بود توسط ملاقباد و سيسختيها محاصره شد و به آنان اعلام كردند كه در محاصرهي كامل هستند و چنانچه مقاومت نشان دهند همهي آنها و تعدادي از اهالي روستا از زن و بچه در درگيري كشته خواهند شد».
آقاي شكيبايي جاي بسي تأسف است قبل از اين كتاب، بنده و هر كس ديگري كه حضرتعالي را ميديد، به ديدهي احترام مينگريست چون خيال ميكرد فردي فرهنگي و داراي علوم روز هستي و در عين حال محقق و توانمندي. اما با انتشار اين كتاب براي حقير و مردم ثابت شد كه فقط يك فرهنگي بدون هيچگونه اطلاعات تاريخي، سياسي و ايلي هستي.
در آن درگيري و محاصره كه دهبزرگ سيسخت در محاصرهي كريمخان و نيروهايش بود، آقاي قوام بختياري كه پسرخالهي هردو بود اما از مادر به قباد نزديكتر بود و خواهرزادهي كريمخان هم بود. به سفارش ملاقباد سيسختي آقاي قوام بختياري را آوردند ده بزرگ سيسخت واسطه شد كه بين كريمخان و ملاقباد را اصلاح نمايد. آقاي قوام بختياري كريمخان بهادرالسلطنه را قانع كرد و با گرفتن 7 گروگان محاصرهي سيسخت را شكست و از سيسخت خارج شد. اين 7 نفر كه يكي از آنها فرزند ملاقباد به عنوان گروگان بودند باعث شد كه سيسختيها مجبور به پرداخت بهرهي مالكانه شوند.
در صفحهي 45 كتاب خاك تابناك «تاريخ سيسخت و مردمان آن» چنين آمده است :
«جهت حفظ احترام و جايگاه منزلت خان تعدادي از سيسختيها با سركردگي يكي از پسران ملاقباد به رسم تفنگچي همراه وي جهت احترامات تا قلعهي تلزالي او را همراهي نمايد. پس از آن به سيسخت مراجعه كند».
چنين نبوده است. به واسطهگري قوام خواهرزادهي كريمخان قرار بر اين شد كه اين 7 نفر به عنوان گروگان و ختم غائله تحويل كريمخان داده شوند. نهايتاً گريمخان با گرفتن گروگانها غائله را خاتمه داد و نيروهايش را به تلزالي ياسوج اعزام كرد.
در صفحهي 47 آمده است كه :
«ملاقباد سيسختي و شكراللهخان و كيمحمدعلي تامرادي را نسبت به پيشنهاد كريمخان آگاه كرد …………………………………. در آن جلسهي مشورتي به اين نتيجه رسيدند كه نقطهي (از مسير حركت خان يعني قلعهي تلزالي به سرچنار در محل نعلاشكنان در غرب روستاي كالوس و در شرق آبگرمك را جهت حمله و آزاد كردن اسيران انتخاب نمايند)».
آقاي شكيبايي درست آنچه را كه بوده وارونه جلوه داده است. همهي افراد نامبرده دشمنان داخلي كريمخان بودند و كريمخان به آنها اعتماد نداشتند. ملاقباد با دشمنان كريمخان مذاكره كرده است نه با دوستان وي. در اين جريان يعني كشتن كريمخان:
1) بختياريها به خاطر اينكه 300 خانوار طايفهي لركي بختياري را در زيربند علمدار دشتخشك بهبهان هم غارت كرد.
2) به دستور دولت وقت انقلابيون آن زمان را مشروطهخواهان سركوب كرد و بيش از 40 نفر از آنها را كشت. اين كشتهها از نيروهاي صولتالدوله قشقايي و از كلانتران و بزرگان قشقايي بودند از قبيل : 1- كلبعليخان كشكولي برادر محمدعليخان 2- بهروزآقا فرزند بشيرآقا فارسيمدان
3- علمدارخان برادر خديجهبيبي برادرزن اسماعيلخان قشقايي و… .
3) طايفهي ممسني را دو بار با حمايت اسدخان باوي سركوب كرد. بيش از 40 نفر از آنها را كشت و خواهرزادهاش امامقليخان را بر آنها مسلط كرد.
4) هاديخان چرومي كه حاضر به پرداخت ماليات نشده بود، قلعهي او را به توپ بست و سركوب كرد.
5) وي قلعهي راك را به توپ بست. چند نفر از دشمنزياريها كشته شدند. قلعهي آرو را محاصره كرد.
6) بهمئي و طيبي و دشمنزياري را غارت كرد.
7) در زمان محمدعلي شاه قاجار همهي امكانات جنگي براي سركوب صولتالدوله قشقايي در اختيار كريمخان بويراحمدي قرار گرفت.
همهي افراد فوق با هماهنگي دشمنان داخلي كريمخان وحدت كردند و جمع شدند كه كريمخان را از ميان بردارند. كريمخان از تلزالي در مسير شاهمختار دوآب كالوس يا نعلاشكنان عازم چنار بود. در اين سفر برادر صولتالدوله قشقايي به نام آقاي احمدخان ضيغامالدوله برادر ناتني صولتالدوله قشقايي همراه وي بود. مخالفين داخلي و خارجي ملاقباد سيسختي را چماق كردند و با همكاري تعداد زيادي از تفنگچيهاي دشمنان داخلي، راه را بر كريمخان بستند و وي را به قتل رساندند. ناگفته نماند كه گروگانها همراه كريمخان نبودند كه گروه اعزامي بخواهند آنها را آزاد نمايند. گروگانها از طريق تلزالي، تلخسرو، دشتروم، سپيدار و جليل و بابكان به منزل آقاصيدال كه دخترش همسر كريمخان بود در حركت بودند. كيگيويهاي ملامندني دشتروم و ملاظفر ساكن سپيدار و تنگتامرادي شب جلسهي خان را ترك كردند و با ناراحتي وارد دشتروم شدند. دليل آن هم اين بود كه آنها پيشنهاد دادند كه خان از مسير دشتروم و سپيدار به چنار برود. چون خان قبول نكرد آنها هم با نگراني تلزالي را ترك كردند و به دشتروم رفتند. فرداي آن روز خبر رسيد كه خان را در دوآب كالوس كشتهاند. كيگيويها شوراي نظامي گرفتند و به سوي گروگانها كه منزل آقاصيدال در بابكان بودند، حركت كردند. گروگانها كه توسط كيگيويها به خونخواهي كريمخان تيرباران شدند.
در كتاب فوق يعني خاك تابناك صفحهي 49 چنين آمده است :
«18 سال پس از كشته شدن كريمخان فرزندان او كه مدتها درصدد بودند تا در يك فرصت مناسب تا در يك فرصت مناسب ………………………………….. بگيرند. سرانجام در زمستان سال 1305 شمسي با هماهنگ نمودن طوايف كيگيويها، گودسرابيها و تفنگداراني از ساير تيرهها با راهنمايي تعدادي از افرادي كه سالها در سيسخت سكونت داشتند ……………………………………. تفنگداران سرتيپخان را به اميرآباد راهنمايي و وارد كردند».
سرتيپخان به اين خاطر در زمستان حمله كردند كه نه قشقاييها و نه بويراحمد سفلي به سرپرستي شكراللهخان و طايفهي تامرادي و زيرمجموعهي آنها نتوانند ملاقباد را حمايت كنند. مناسبترين فرصت به اميرآباد، حسنآباد و حومهي سيسخت. فصل زمستان بود. همان روز حمله هم به شدت برف ميباريد. آنها از موقعيت پيشآمده بهترين استفاده را كردند كه همان حمله به دهات نامبرده بود و مه غليظ نيز به آنها فرصت بهتر حمله كردن را داد. در اين عمليات كيلهراسب هم يكي از تفنگداران سرتيپخان طاهري بود.
آقاي شكيبايي در همان فوق همان صفحهي 49 چنين آمده است :
«بعد از ساعتي، ريزش برف از آسمان قطع شد. هوا رو به گرمي نهاد و مه غليظ صبحگاهي همه جا را گرفت و باعث شد كه تفنگداران سيسختي كه غارتگران را محاصره نموده بودند، از ديد كافي برخوردار نباشند. در اين هنگام لهراسب باتولي كه تيراندازي ملانصرالله وي را مجبور به پنهان شدن در خانهي اهالي نموده بود، با پوشيدن پوست گوسفند كه از خانههاي اهالي برداشته بود خود را استتار نمود و مانند جانور بر روي دست و پا از روستا خارج شد و در پوشش و مه غليظ خود را به پشت سنگر ملانصرالله رساند و وي را كشت. فرزند ديگر ملاقباد (ملا يدالله) براي حمايت برادر خويش به سنگر وي نزديك شد كه او نيز بر اثر شليك مجدد لهراسب كه بر روي درخت پنهان شده بود جان باخت».
و در ادامه آمده است :
«ملامنصور سيسختي نيز از تفنگداران مشهور شجاعي بود كه تا آخرين لحظات از اميرآباد حمايت ميكرد و نهايتاً جانباختهي ظلم خوانين شد».
در ادامه آمده است :
«تفنگداراني مانند لهراسب باتولي، بيتالله گنجهاي و تعدادي از كيگيويها و گودسرابيها كه هيچ نفعي از غارت اميرآباد و حسنآباد نداشتند، فقط با تحريك و تهييج خوانين حاضر به كشتن زن و بچههاي معصوم شدند و جز ………………………… متأسفانه هنوز كساني هستند كه اعمال جانمردانهي اين تفنگداران را تحسين مينمايند و لقب (كي) به لهراسب باتولي (دزد و راهزن) ميدهد».
ملا قباد و ريشسفيدان وي نبايد تحت تأثير تحريكات بيگانه قرار ميگرفتند. مشاوران وي بايد عاقلانه فكر ميكردند و در جلسات، وي را راهنمايي و از به هم زدن رابطه بين دو پسرخاله خودداري ميكردند. در نتيجه مردمي كه بين دو پسرخاله را به هم زدند، به ياري آنها نيامدند و ملاقباد را حمايت نكردند. نه قشقاييها، نه بختياريها، نه ممسنيها، نه كهگيلويهايها و نه دشمنيهاي داخلي، آقايان شكراللهخان ضرغامپور، وليخان بيلربيگي و باشاهينخان فرزندش پسر برادر شكراللهخان به همراهي تعدادي از تيرههاي تامرادي به رهبري كيمحمدعلي و فرزندش كينصر بهادر تامرادي، ملاخورشيد گودرزي و آقامنصور فرزند آقااللهكس به ايراد دشتروم، حمايت كه نكردند هيچ، هيزمبيار معركه هم شدند و از دور به ريش آنها خنديدند. حملهوران به اميرآباد، سيسخت و ديگر روستاها نه تنها كيگيويها و گودسرابيها بودند، بلكه آقاييها، جليليها، بابكانيها، تيرتاجيها، اولادعليمومنيها و طايفه خردههاي زيرمجموعهي خانوادهي كريمخان بودند. لهراسب هم يكي از تفنگچيان سرتيپخان طاهري بود. ما كشتار اميرآباد و حسنآباد و حومهي سيسخت را قوياً رد ميكنيم و قبول نداريم و آن را محكوم ميكنيم. اين حركتي كه به خونريز تبديل شد، بلندپروازيهاي ملاقباد سيسختي بود كه تحت تأثير عوامل بيگانه قرار گرفت. نميخواهيم همهي حركات كيلهراسب را تأييد كنيم. اما ايشان در طول عمرش دزدي نكرد و دزد نبود. دلاوري شجاع و نترس بود. در ميدان نبرد چنان دليري از خود نشان ميداد، كه دشمن را به تعجب واميداشت و در جنگ و گريز چالاك و بينظير بود. هيچگاه پشت به دشمن نميكرد. متواضع و كوچكنظم بود. مخالف بيعفتي و بيبندوباري بود. كسي بود كه رضاشاه را به زانو درآورد. وقايع تنگ تامرادي شاهد اين مدعاست. كشتار سربازان بيگناه در تنگ تامرادي را نميخواهيم تأييد كنيم. اما لشكركشي رضاشاه باعث اين مصيبت شد. اين وقايع 1307 شمسي جنگ دورگ مدين در رستم ممسني هم به آنها تحميل شد و آنها هم ناچار به دفاع شدند.
در صفحهي 50 نيز مطالبي به اين مضمون كه قرآني امضاء شد و نگهبانان قلعهي حسنآباد و تفنگهاي خود را براساس امضاء پشت قرآن تحويل دادند.
چنين موردي صحت ندارد. قلعه در محاصره بود و هر لحظه محاصره تنگ و تنگتر ميشد. ده سقوط كرده بود. مقاومت قلعه بينتيجه بود و ثمرهاي نداشت. نگهبانان قلعه چارهاي جز تسليم و تحويل اسلحههاي خود نداشتند.
آقاي شكيبايي اگر محققي، خوب تحقيق كن. مواردي را كه بيان كن كه فردا ريشت گرو نيفتد.
والسلام
جمعي از كيگيويهاي دشتروم و سپيدار
تاريخ : 2/9/93
به نام خدا
«پوزش عمران شكيبايي از مردم به خاطر كتاب توهينآميز خاك تابناك»
در اين كتاب از نقل قولها و روايات نقلي توسط معمرين و سالخوردگان در مورد افراد و موضوعات وقايع تاريخي مختلف استفاده شده كه در پارهاي از نقل قولها و روايات تاريخي و موضوعي از كلمات ناصواب، غيراخلاقي و غير ادبي استفاده گرديده است. و در هنگام ويرايش و چاپ مطالب به دليل بيتوجهي مؤلف درج و ثبت شدهاند. لذا ضمن پوزش و عذرخواهي از خانوادههاي محترم و بزرگ : طاهري، ضرغامپور و طوايف محترم قايدگيوي و گودسرابي و تيرهي باتولي مولف از خوانندگان كتاب تقاضا دارد كلمات و مضامين و نقلقولهاي زير را در صفحات اعلام شده حذف نمايند و كلمات و مضامين زير جايگزين گردد.
1- در صفحهي 44 بعد از كشته شدن محمدحسينخان پدر كريمخان بهادرالسلطنه، مادرش كربلايي بگمجان براي اينكه كريمخان نوجوان از مشكلات پيش آمده در خانوادهي بزرگ خداكرمخان دور باشد فرزند نوجوان خود را براي شركت در مكتبخانهي جديدالتأسيس پيشور نزد خواهر خود كربلايي خيري مادر ملاقباد سيسختي برد و سالها در آن مكتب علم آموخت.
2- در صفحهي 44 آن جايي كه بنا بر نقلقول كسان و سالخوردگان به غلط قيد شده است كه كريمخان بهادرالسلطنه از مدافعان پادشاهي استبدادي بوده نابجاست و بنابر مستندات و قول فرزندگان او كريمخان طرفدار مشروطه پادشاهي بوده است.
3- در صفحهي 45 كتاب نوشته شده كه كريمخان بهادرالسلطنه پس از تصرف دهبزرگ سيسخت تعدادي تفنگچي به رسم همراهي تا تلزالي همراه خود برد درست نيست و صحيح آن هفت نفر گروگان از مقصد سيسخت تا تلزالي براي متقاعد ساختن ملاقباد همراه خود برده است.
4- در صفحهي 5 بعد از استتار لهراسب باتولي توسط پوست گوسفند نامبرده با حركت روي دست و پا و استفاده از حيلهي جنگي خود را به پشت سنگر ملانصرالله و ملايدالله و ملامنصور رساند و در بالاي درختي هر سه نفر را از پشت سر در سنگرهاي خود به قتل رساند و بنابر اظهار معرمين همراه متصرفين اميرآباد و حسنآباد سيسخت مهاجمين از طوايف مختلف براي خونخواهي خون كريمخان بهادرالسلطنه شركت نموده بودند نه براي چپاول و دزدي. بنابراين كلمات (ناجوانمرادانه) و (نابخردانه) به دليل ناصواب بودن و غيراخلاقي و غيرادبي ميباشند و لازم است حذف گردد.
در پايان ضمن پوزش و عذرخواهي از خانوادههاي محترم طوايف و تيرهها اعلام ميگردد كه در تجديدنظر چاپ بعدي كه به همين زودي انجام خواهد گرفت كليهي كلمات و مضامين ناصواب و نادرست و غيرادبي حذف و تصحيح ميگردد.
عمران شكيبايي
تاریخ را روایت کرده ای یا آنچه دلت خواسته که تاریخ اینگونه که گفته ای ،بود؟
در روایت تاریخ امانت داری از اهمیت زیادی برخوردار است و به این معنی که وقایع را آنگونه که اتفاق افتاده اند بیان کنیم وبعد به تفسیر وقایع بپردازیم .
جنابعالی اگر قلم رسایی داری زحمت بکش وبه دور از حتک حرمت به بزرگان این قوم ومردم شریف دانسته هایت را به رشته تحریر در بیار،ازواقعیت ها با تحریف تاریخ نمی توان گریخت.
اخ سی معلم ماندگار که معرفی کرده (ار-ش) اگه همه اش مثل این است اخ سی معلمان ماندگار دنا
چرا معلم ماندگارنباشه خدماتی که به جامعه کرده هنوز ماندگاره ایشان خیلی بزرگ مرد هستند نمیدانم شاید هم نباشند ولی خودش فکر میکندکه هست کتاب هم تاییدش کرده حتما هست ماندگاره گاره گاره گا ره
از زحمات شما آقای شکیبایی سپاسگزاریم دوستان عزیزم هر کتابی نقص هایی داره هر کاریش کنی اگه اولین بار باشه که دیگه هیچی هیچوقت هیچ چیز و هیچ کس کامل نیست مهم اینه که ما پشت آقای شکیبایی باشیم و کمک کنیم و یاری کنیم تا بهتر شه سپاس
با سلام و احترام جناب آقای شکیبایی متاسقانه شما در این کتاب سعی نموده اید اقوام خود را بیشتر معرفی بنمایید خیلی جالبه برام کسی که نویسنده یه کتاب میشه اولا باید صادقانه جملات رو ادا کنه و بنویسه ولی شما با تکیه بر تعصبات کورکورانه و قومی گری فقط و فقط اسم فامیل خودتان را در این کتاب معرفی نموده اید جالبه برام بعضیا را معلم ماندگار خطاب نموده ای معلمانی که فقط اسم معلم را یدک کشیده اند و به جای در دست گرفتن گچ و آموزش دادن دانش آموزان در موقع ساعات اداری دنبال کارهایی بوده اند که هیچ ربطی به علم نداشته و از ذکر نام معلمانی زحمت کش که صادقانه برای تربیت بچه های این دیار تلاش نموده اند سرباز زده اید و جالبه برام در میان نام مهندسان نام کسانی را آورده ای که معلوم نیست مدرکشان از کدام دانشگاه گرفته اند و از نام آن مهندسانی و جوانانی که دارند برای سی سخت افتخار آفرینی میکنند سرباز زده اید در شجره نامه ای که زحمتش را کشیده اید اومده اید اسم بچه های آقای x , y را نوشته یعنی که چی بشه؟؟؟به نظر من این کتاب توهین به سی سخت و سی سختی هاست و شما با قصد و غرض این کتاب را تالیف نموده اید و بهتره که بیش از این نام این شهر را با نام افرادی که در این کتاب نوشته ای لکه دار نکنی
تاریخ سی سخت مهندس … و … و …. وو …. و….ووووو نیستند تاریخ سی سخت مردمان زحمت کش این شهر هستند که مثل شماها حاضر نیستد برای شهرت هر کاری بکنند
در آخر همه جای ایران سرای من است زنده باد ایران و جاوید باد کوروش
باعرض خسته نباشی به اقای شکیبایی مطالب ذکرشده درکتاب کاملا باواقعیت مطابقت دارد .بعضیها چون اطلاعات تاریخی ندارند ونامی از انهابرده نشده نقدهای غیره منسفانه میکنند که جای بسی دتاسف داد
باعرض خسته نباشی به اقای شکیبایی مطالب ذکرشده درکتاب کاملا باواقعیت مطابقت دارد .بعضیها چون اطلاعات تاریخی ندارند ونامی از انهابرده نشده نقدهای غیره منسفانه میکنند که جای بسی دتاسف داد
عالی بود مرسی
با تشکر از زحمات بی دریغ استاد شکیبایی بزرگوار….هیچگونه اغراقی در نوشتن مطالب وجود ندارد و این ک عزیزان میفرمایند سعی در بزرگ نشان دادن فامیل خودشان دارند حسادتی بیش نیست…سیسخت هنوز ک هنوز است زیر سایه ی بزرگ مردی چون ملا قباد سرپا ایستاده حال چرا بعضی منتقدین تمایل دارند این بزرگ مرد را کوچک بشمارند نمیدانم
عالی بوی
در چاپ اشکال هست
حاجی شکیبایی با تشکر از زحمات جناب عالی برای نوشتن این کتاب خوب
خسته نباشید
سلام خدا قوت بده ایا می شود از اینترنت پی دی اف ان راهم دانلود کرد ممنون از لطف شما عزیزان