سه شنبه 25 آذر 1393 - 1:49

اصلاح طلبان محافظه کار و محافظه کاران اصلاح طلب

ناصر کیانی

ناصر کیانی – اصلاح طلبی و محافظه کاری، دو سر یک طیف سیاسی هستند که به منظور کسب قدرت سیاسی دائما در حال تقابل با همدیگرند.

هر کدام از این دو جریان که در متن قدرت و حاکمیت قرار گیرد محافظه کار و دیگری که فاقد قدرت سیاسی است ودر حاشیه و پیرامون قدرت قرار دارد اصلاح طلب شمرده می شود. محافظه کاران چون قدرت را در دست دارند  نمیخواهند آن را از دست بدهند بنابراین در جهت حفظ و نگهداری اش تلاش میکنند.

در مقابل حاشیه نشینان (اصلاح طلبان) به منظور کسب قدرت ،با توسل به شیوه های مردم پسند و طرح شعارها وخواسته های عمومی  از جمله آزادی ،عدالت ،برابری ، برادری وغیره  به دنبال جلب نظر مردم ودر اختیار گرفتن حاکمیت اند و در صورت اقبال عمومی و پیروزی در رقابتهای  انتخاباتی بر کرسی قدرت تکیه میزنند.

حال اصلاح طلبان به قدرت رسیده به منظور حفظ قدرت و از دست ندادن آن به اصول محافظه کاری تن داده و محافظه کار میشوندومحافظه کاران قدرت از دست داده نیز به جهت بازگشت مجدد به قدرت به اصول اصلاح طلبی روی می آورند. پاره تو اندیشمند سیاسی این بازی تکراری و چرخش دایمی قدرت میان این دو بازیگر سیاسی را به چرخش نخبگان تعبیر میکند.

با نگاهی به جریانات سیاسی و دولت های بعد از انقلاب میتوان به این نتیجه رسید که قدرت سیاسی  در این مدت نسبتا طولانی دائما میان این دو جریان(محافظه کار- اصلاح طلب) رد و بدل و دست به دست شده است.

طیف چپ سنتی از دل جریان راست سنتی متولد شد.محافظه کاران، کارگزاران، تکنوکراتها ،راست معتدل، راست افراطی و راست انحرافی زاییده جریان راست همچنین فرزندان و همراهان  طیف چپ اعم از مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، اعتماد ملی ، اصلاح طلبان و مجموعه احزاب متولد شده پس از آن همه به عنوان دو جریان محافظه کار و اصلاح طلب در این جابجایی قدرت نقش داشته اند.

تغییرمسیر یا تغییرموضع رجال مطرح سیاسی ازمحافظه کاری به اصلاح طلبی ازجمله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، احمدی نژاد و … در همین راستا ارزیابی میشود. البته بدیهی است در همه  عصرها و نسل ها مصلحین و اصلاح طلبانی بوده اند که نقش ناجیان بشریت را داشته اند. این گروه از مصلحین به دنبال تحقق منافع عمومی، رضایت عمومی، سعادت عمومی و امنیت و رفاه عمومی بوده اند وفلسفه سیاسی شان  آزادی، عدالت برابری ومبارزه با ظلم و تبعیض بوده و نه لزوما رسیدن به حکومت و قدرت.

اگر امروزه شاهدیم که اصلاح طلبی دکانی شده برای کاسبی و دلالی سیاسی و راست و چپ یا اصلاح طلب و محافظه کار بعضا دست در دست هم میگذارند و به فکر سهم خواهی و تقسیم مناصب دولتی  می افتند و به قدرت به چشم طعمه مینگرند و نه مسولیت ، از پیمان شکنی و عدم وفای بعهد آنان با مردم حکایت میکند.وبیگمان از تولید مثل های مکتب ماکیاول اند که خطاب به پادشاه میگوید: برای رسیدن به قدرت و حفظ آن از هر وسیله ای استفاده کن. هدف وسیله را توجیه میکند. به قول و وعده خود عمل نکن.چون فرصت به دست آوردی دیگران را بفریب.از مذهب و دین در جهت تسهیل و تکمیل اهداف دولت استفاده کن.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=132265
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. دانشجو گفت:

    تحلیل جالبی بود.

دیدگاه شما