قرار بر این نبود که به بهانه عدالت اجتماعی، شکاف اجتماعی را گسترش دهیم تا ثروتمندان در آن غنی تر و مستضعفین در آن فقیر تر شوند که آنچنان این شکاف روز به روز عمیق تر و زخم آن وخیم تر شود که حاصلی جز سرخوردگی اجتماعی و تنش برای جامعه و ساکنین آن به ارمغان نیاورد!
قرار بر این نبود که دایره مشارکت سیاسی را به خودی و غیر خودی تقسیم کنیم و آنان را که دیدی متفاوت به زندگی و اجتماع داشتند را از خود دور بسازیم و در جامعه بذر نفاق بپاشانیم تا از اتحاد ملت خود داری کنیم.
قرار بر این نبود که به بهانه توزیع عادلانه ثروت، دست به اختلاس های بی پایان زنیم تا با پر کردن جیب دیگران اعتماد ملت را بسوزانیم و شمع امیدشان را خاموش کنیم و چشمانشان را به فردای بهتر کور سازیم!
قرار بر این نبود اگر کسی همچون ما نیندیشید به سیمایش چنگ زنیم و رخ همچو ماهشان را با ابرهای سیاه، کدر کنیم!
بپذیرم و از فهمیدن این واقعیت دوری نجویم؛ که فراوانند انسان های که تفکرشان، خلق و خویشان آنگونه که قانون، عرف و علاقه ما می پسندد هماهنگ نیست؛ اما در نزد خدایی که انسانیت و آبروی بنده اش مقام و جایگاهش از خانه اش نیز مقدس تر و والاترست، شریف ترند.
نمیتوان پیش از آنکه حقیقت هویدا شود دست به قضاوت و صدور حکم برد؛ اما بپذیریم حتی اگر هیچ یک از دلایل فوق انگیزه فرد یا افراد اسید پاش نباشند اما هر یک از آنان می توانند انگیزه هر نوع ناهنجاری اجتماعی را در جامعه بروز دهند و زمینه ساز ناامنی و آشوب و هرج و مرج را در کشور پایه ریزی کنند.
پیش از آنکه از دستگیری فرد یا افراد اسید پاش به خود افتخار کنیم ؛ در برابر افکار عمومی دست به عذر خواهی از ملت ببریم چرا که فخر امروز چون نوشداری پس از مرگ سهراب است که من در جوابشان خواهم گفت: سیمای خواهرم کو؟
به مسئولین خود بیاموزیم و یادآوری کنیم که پیشگیری بهتر از درمان است، و جامعه امروز ما در برابر سیل عظیمی از ناهنجاری های اجتماعی قرار گرفته است، که اگر اکنون درباره معضل رفع بیکاری جوانان کشور، رشد فزاینده مواد مخدر در بین قشر فعال جامعه، پائین آمدن سن فحشاء در نظام اجتماعی، رشد فساد در بروکراسیهای اداری، و پایین آمدن امید به زندگی و سست شدن بنیان زندگی در خانواده ها فکر و اندیشه ای نشود؛ فردا پیش از آنکه اسید سرو استوار دیگری را بسوزاند این بار ریشه همه ما را خواهد سوزاند که دیگر خانه ای برای سکونت نخواهد ماند تا باز طلوع خورشید را از پنجره اتاقمان نظاره گر باشیم.
درود بر جوان هم استانی.
درد های زیبا اما تلخی رو به رشته تحریر در اوردید و به حق همین گونه است که متاسفانه جامعه ایرانی از آن بینش، هویت، تاریخ و اصالت گذشته خود روز به روز دور تر می شود و به پرتگاه و سقوط اجتماعی و اخلاقی نزدیک و نزدیک تر می شود.
اما آنچه باعث شگفت آوری و تاسف است اینست که هیچ مسئولی نه این درد ها را به رسمت می شناسد و نه برای حل انها چاره ای می اندیشد و دردناک تر انکه انچه بیان می شود با تیغ سانسوز قلع و قعم میشوند.
زنگ های هشدار با قلم های بیدار نویسندگان به نواختن در امده است و بخشی از این اثار مخرب چون اسید پاشی به وقوع پیوسته است؛ اگر حرکت نکنیم فردا روز این اتفاقات ناگوار برای هر یک از ما ممکن است رخ دهد و جامعه را با خود غرق کند….کاش بیدار شویم و از اتش جلوگیری کنیم
آفران
با سلام واحترام
احسان جان دستت درد نکنه
فدای قلمت که همیشه توانا است وحقایق را به خوبی بیان میکند
امیدوارم هر کجا که هستی همیشه سالم وسلامت وپیروز و سربلند باشی
اینها همه کپی از فیسبوک است
1- محصول مشترک هاشمی-خاتمی -روحانی 000 000 000 000 50 خسارت پرونده ی کرسنت
2-خوشحال دیپلماسی
3-ما از رکود عبور کردیم!!!!
4-دانشگاه باشگاه سیاسی نیست!!!!
5-…