شنبه 22 شهریور 1393 - 10:33

هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم/ ايران و روسيه در مسير افزايش همكاري ها/ ائتلاف به نام داعش، به کام سعودي؟

هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم

تشکیل ائتلاف چند کشور به اسم مقابله با داعش پس از سخنرانی اخیر رئیس جمهور آمریکا مهم‌ترین موضوع روزنامه‌های اول هفته است؛ روزنامه‌های معدودی به این خبر خوش‌بین هستند و دیگران با شک و تردید به آن نگاه می‌کنند. برنامه طیف‌های سیاسی مختلف نزدیک به دولت برای انتخابات آینده و روابط ایران و روسیه دیگر مطالب مهم روزنامه‌های شنبه است.

هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم

خراسان در بخشی از گزارش خود از سفر هاشمی رفسنجانی به مشهد در مطلبی با عنوان «هاشمي رفسنجاني: ديگر از ما گذشته که ليست براي انتخابات بدهيم» نوشته: طي ماه هاي گذشته سايت ها و منابع خبري مختلف در تحليل ها و گزارش هاي خود از شرايط حضور احزاب و جريان هاي مختلف در انتخابات هاي 2 مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري بارها ادعا کرده بودند که آيت ا… هاشمي رفسنجاني در پي ارائه ليستي براي انتخابات مجلس خبرگان است. حتي در برهه اي سايت هاي خبري مدعي ليست 50 نفره اي شدند که عنوان «مجتهدان مصلح و معتدل» هم برآن نهاده شده بود. اين خبرها تا آنجا پيش رفت که «قدرت ا… عليخاني» مشاور پارلماني هاشمي رفسنجاني 3 ماه پيش اين ليست ها را تکذيب کرد: «تصور مي کنم که ارائه ليست توسط ايشان در انتخابات مجلس خبرگان رهبري شايعه است.» دراين باره، پنج شنبه گذشته وقتي آيت ا… هاشمي رفسنجاني براي سفر 4 روزه خود وارد مشهد شد، خبرنگار خراسان در فرودگاه شهيد هاشمي نژاد از وي پرسيد: آيا در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس ليست ارائه خواهيد کرد؟ رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام درپاسخ گفت: «حالا ديگر از ما گذشته است.»

در همین حال، مطهره شفیعی در روزنامه آرمان و در شروع یکی دیگر از مطالب مدح‌امیز روزانه خود در باره هاشمی، این بار در مطلبی با عنوان « آغاز گام چهارم با رمز آرامش» با توجه به سفرهای هاشمی و ناطق نوری به استانها نوشته: سفر می‌روند تا گام جدیدی برداشته شود. سفر می‌روند تا اطمینان دهند در کنار مردم خواهند بود و تلاش آنها تنها معطوف به حماسه‌سازی مانند 24خرداد92 نیست. آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علی‌اکبر ناطق نوری سه نقش‌آفرین اصلی در پیروزی اعتدال در سال92 بودند. شباهت‌های چندساله آنها سبب شد تا دیگر نتوان خط و مرزی میان آنها با عنوان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی کشید. دیگر برای این مردان اصولگرا و اصلاح‌طلب معنا ندارد چنانکه اگر روزی خاتمی به عنوان رهبر سیاسی اصلاح‌طلبان و ناطق نوری به عنوان لیدر سیاسی اصولگرایان مطرح بود، پس از بی‌تدبیری‌‌های منتسب به دولت قبل که نتیجه آن باز شدن فضا برای تندروها بود، آنها به وظیفه اصلی خود یعنی نجات امور از خطر تندروی بازگشتند؛ موضوع پنهانی هم نبود و اجازه دادند خبر جلسات و تصاویر همنشینی آنها منتشر شود.

«شهروند» نیز در بخشی از گزارش خود از مواضع اصلاح‌طلبان در مورد انتخابات مجلس دهم با عنوان «ائتلاف اصلاح-اعتدال؛ استراتژی یا تاکتیک» نوشته: انتخابات مجلس دهم خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت، به موضوع بحث جریان‌های سیاسی تبدیل شد. سنگ بنای طرح این مسأله را مجلس نهم درست در ماه‌های نخست روی کار آمدن دولت یازدهم گذاشت. مردم ٢٤ خرداد ٩٢ پای صندوق‌ها رفته بودند تا رأی به تغییر بدهند. حسن روحانی که انتخاب شد، امیدها زیر شعار تدبیر و امید بازگشته بود، اما در همین یک‌سال پای دولت در پیچ بهارستان گاهی لنگ می‌زد. این بود که زمزمه‌هایی به راه افتاد که تمایل جامعه برای تغییر در ترکیب مجلس را به دنبال داشت. اصولگرایان البته ناغافل از این زمزمه نبودند و خیلی زود جلسات مشورتی خود برای دستیابی به اتحاد را برگزار کردند. حالا تلاش برای ائتلاف پایداری با حلقه‌های متحدالمرکز راست سنتی در ماه‌های اخیر، بازار داغی را در اردوگاه اصولگرایان به راه انداخته است.

اما این سوی ماجرا، اصلاح‌طلبان هنوز موضع جدی و آشکاری برای حضور در انتخابات مجلس دهم بروز نداده‌اند. البته محمدرضا عارف رئیس بنیاد امید ایرانیان هفته گذشته در گفت‌وگو با «ایرنا» گفته بود راهبرد اصلی ما پیروزی و به دست آوردن اکثریت کرسی در مجلس است. عارف سه ماه قبل هم در مورد مجلس دهم اظهارنظر کرد و گفت: اگر بتوانیم پشتیبانی و حضور حداکثری مردم را داشته باشیم، پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس قطعی است. به نظر می‌رسد هنوز استراتژی اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات آینده مشخص نشده است. آنچه در انتخابات ٢٤ خرداد منجر به پیروزی حسن روحانی شد، متاثر از مثلث خاتمی،‌ هاشمی و ناطق‌نوری توانست ائتلافی را به دنبال داشته باشد که اردوگاه اصلاحات برخلاف جناح مقابل، کاندیدایی واحد را معرفی کند و نتیجه آن هم پیروزی در انتخابات شود.

عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات روز پنجشنبه در حاشیه مراسم ختم خواهر محمدعلی نجفی سرپرست وزارت علوم در پاسخ به این سوال که آیا کمیته‌ای ٣نفره متشکل از شما، کرباسچی و مرعشی برای انتخابات مجلس تشکیل شده یا خیر؟ گفت: اطلاعی در این خصوص ندارم و بعید می‌دانم چنین چیزی باشد.

نوری در پاسخ به این سوال که آیا اصلاح‌طلبان برنامه‌ای مشخص برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ارایه خواهند داد؟ اظهار داشت: فعلا زود است درباره انتخابات مجلس صحبت کنیم.

از سوی دیگر در حاشیه همان مراسم علی یونسی دستیار ارشد رئیس‌جمهوری در امور اقوام و اقلیت‌های مذهبی در پاسخ به این سوال که آیا دولت برنامه‌ای برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی دارد؟ گفت: برنامه‌ای برای انتخابات مجلس شورای اسلامی نداریم.

با این حال عبدالله ناصری عضو بنیاد باران در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به توجه سیدمحمد خاتمی به لزوم و ضرورت حفظ اتحاد در میان اصلاح‌طلبان، می‌گوید: ‌سال ٨٤ اصلاح‌طلبان با نامزدهای متعدد در انتخابات شرکت کردند و در اثر این اشتباه ٨‌سال کشور را تحویل اقتدارگرایان دادند اما آنها با مصلحت‌اندیشی و شرایط‌سنجی به انتخابات ریاست‌جمهوری ‌سال ٩٢ وارد شدند و یک عضو جامعه روحانیت را به‌عنوان نامزد خود معرفی کردند.

این عضو بنیاد باران معتقد است ‌که اصلاح‌طلبان باید همین سیاست را در انتخابات آتی مجلس در پیش بگیرند و نباید دنبال این باشند که شخصیت‌های شاخص آنها در مجلس حضور یابند.

حال باید دید در ماه‌های آینده اصلاح‌طلبان چه موضعی برای آرایش انتخاباتی خود در پیش خواهند گرفت. برخی بر این عقیده‌اند حضور حداکثری اصلاح‌طلبان با پرچم مستقل اصلاح‌طلبی گام مهمی در احیای گفتمان اصلاحات و طرح برخی مطالبات سیاسی-اجتماعی است، از این جهت از حضور چهره‌های شاخص این جریان در انتخابات استقبال می‌کنند. در سوی دیگر تجربه انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم برای برخی گروه‌ها به الگویی موفق بدل شده است که تداوم آن را در انتخابات مجلس ضروری می‌دانند. در چنین وضعیتی باید دید، ائتلاف و اتحاد اصلاح‌طلبان در قالب آنچه جبهه اصلاح-اعتدال خوانده می‌شود، حرکتی استراتژیک در آینده سیاسی گفتمان اصلاحات خواهد بود یا چرخشی تاکتیکی با توجه به شرایط امروز کشور است تا زمینه تحولات جدی‌تر فراهم شود. بدون‌شک مواضع جریان‌های سیاسی در ماه‌های آینده پاسخ این طرح مسأله را خواهد داد.

ايران و روسيه در مسير افزايش همكاري ها

الهه كولايي استاد دانشگاه و کارشناس مسائل روسیه در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشته: در طول سال هاي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، روابط بين دو كشور ايران و روسيه همواره از اهميت ويژه يي برخوردار بوده است. به ويژه از نيمه دوم دهه گذشته كه همكاري هاي هسته يي دو كشور آغاز شد و شتاب يافت اهميت اين روابط نيز افزايش روزافزوني پيدا كرده است. اما در طول سال هاي گذشته همواره تمركز اين روابط بر روي محور مسائل نظامي، سياسي و امنيتي قرار داشت و در سايه تحقق افزايش فشارهاي ناشي از تحريم اين روابط وجه اقتصادي پررنگ تري يافت تا جايي كه در طول سال هاي گذشته روابط اقتصادي دو كشور از رشد قابل توجهي برخوردار شد. البته افزايش تحريم هاي بين المللي عليه جمهوري اسلامي ايران اين روابط را شدت بيشتري بخشيد اما همين تحريم ها و همراهي و همگامي دولت روسيه با آن محدوديت جدي در اين مسير ايجاد كرد. نكته مهم اينكه ايران كه همواره با تحريم هاي امريكا و بعد از آن هم جامعه جهاني در سال هاي اخير روبه رو بوده، ضرورت توسعه روابط با روسيه را همواره مورد توجه قرار داده است. اتفاقي كه در سال هاي گذشته به ويژه در ماه هاي اخير شكل گرفته، افزايش فشارهاي غرب به ويژه امريكا بر دولت فدراسيون روسيه و در پرتو جنگ گرجستان و سپس درگيري هاي اوكراين است كه در روسيه براي بهره گيري از كارت ايران در بازي هاي بين المللي اراده يي استوار تر و مصمم تر ساخته است. اين واقعيت غيرقابل انكار است كه اكنون ايران و روسيه بيشتر به يكديگر نياز دارند و به همين دليل رهبران دو كشور تامين نيازهاي متقابل را مورد توجه قرار داده اند اما براي تامين اين نيازها با توجه به موقعيت ژئو پلتيك ايران و مسائل بين المللي و منطقه يي روسيه اين روابط در صورتي كه به گونه يي شكل گيرد كه ايران بتواند از همه ظرفيت هاي ژئوپلتيكي خود كه سياست موازنه بخشي در روابط خارجه آن را الزامي مي سازد استفاده كند.و البته در اين رابطه تنها روسيه طرف برنده نخواهد بود بلكه هر دو كشور مي توانند منافع كم و بيش متوازن را در توسعه همكاري ها به دست آورند. اين امر جز در پرتو بهبود رابطه با غرب حاصل نخواهد شد سياستي كه دنبال مي شود-. اگر ايران بتواند اين موازنه ژئوپولتيك را تحقق بخشد بدون ترديد توسعه روابط با روسيه مزاياي گوناگون سياسي اقتصادي را در پي خواهد داشت.

بدبینی عمومی به ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش

به جز روزنامه شرق که با گزارشی با عنوان «ائتلاف 40 کشور جهان علیه داعش» از برنامه آمریکا برای تشکیل ائتلافی برای حمله به داعش در عراق و سوریه استقبال کرده، دیگر روزنامه‌ها در بدبینی به آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن متفق‌القول هستند.

نصرت الله تاجيك در یادداشتی با عنوان « سر در زير برف يا ائتلاف منطقه‌اي؟!» برای اعتماد نوشته: همان گونه كه بارها نوشته ام اهداف امريكا در منطقه شفاف نبوده و عملكردش مشكوك است و اينكه سعي دارد در تحركات منطقه يي عليه داعش همانند موضوعات ديگر نقش و تاثيرات سياست ها و توانمندي هاي ايران را نيز ناديده بگيرد به اين سوءظن به تحركات امريكا دامن مي زند و به ضخامت و ارتفاع ديوار بي اعتمادي بين دو كشور مي افزايد. به طور مثال در همين راهبرد جديد امريكا در مقابله با داعش:

1- متاسفانه امريكا از نقش تعيين كننده سه كشور عربستان، قطر و تركيه كه از همپيمانان وي در منطقه هستند، در پيدا كردن چنين توانمندي و موقعيتي توسط داعش چشم پوشي يا تجاهل مي كند.

2- حاضر نيست مابه ازاي اشتباهاتش در عراق و سوريه را بپردازد.

3- همچنان در اجراي ائتلاف منطقه يي عليه داعش دست همكاري به سوي كشورهايي كه در پديد آمدن چنين وضعيتي نقش اساسي داشته اند، دراز مي كند.

4- از نقش، سياست ها و ديدگاه هاي ايران براي به سامان رساندن مسائل و مشكلات منطقه يي به دليل ترس موهوم از قدرتمند شدن ايران در منطقه، چشم پوشي مي كند.

5- تحركاتش را بر اساس مطالعات و مشورت هاي موهوم بنا مي نهد.

امريكا بدليل عدم شناخت و اشراف به مسائل منطقه متاسفانه در هدايت راهبرد سركوب داعش به جاي اينكه به واقعيات منطقه توجه كند و از عناصر منطقه يي كه از حضور داعش رنج مي برند استفاده كند، درصدد استفاده از ترس و نفرت منطقه يي است. اين راهبرد امريكا را در مظان اتهام قرار مي دهد كه نسبت به قدرت گيري داعش چشمپوشي كرده تا بتواند از ترس ناشي از داعش به دخالت هاي منطقه خود وجاهت بخشد. اما امريكا در متقاعد كردن كشورهايي كه نسبت به آمادگي كاخ سفيد براي عملي كردن وعده هايش پيرامون داعش ترديد دارند با چالش عظيمي مواجه است. ابهام وقتي افزايش مي يابد كه هم نيت امريكا و هم كشورهايي كه با او براي مقابله با داعش ائتلاف كرده اند در گسترش حملات عليه داعش در سوريه با هدف مشخص و شفافي همراه نيست زيرا كشورهاي مذكور بدنبال ساقط كردن حكومت سوريه هستند و نه كنترل يا از بين بردن داعش. سابقه رفتار ناپايدار و نامشخص امريكا در قبال ورود به عراق و سوريه، متحدانش همچون تركيه، اردن، قطر و عربستان را كه همگي به دنبال ساقط كردن حكومت سوريه و تغييرات ژئوپلتيكي در عراق هستند، نه تنها نگران و سردرگم كرده است بلكه سرخوردگي و بي اعتمادي عميق آنان نسبت به سياست هاي خاورميانه يي دولت اوباما، باعث شده يك به هم ريختگي منطقه يي به وجود آيد. سرخوردگي امريكا و همپيمانان منطقه يي اش كه نه تنها به طرق مختلف، از مخالفان و جنگجويان ضد حكومت سوريه كه امريكا در پي نابودي آن است حمايت كردند، بلكه از اسلام گراها و نيروهاي منطقه يي و فرا منطقه يي كه عامل پيدايش داعش و ساير گروه هاي جهادي كه اكنون ظاهرا خارج از كنترل آنها هستند نيز پشتيباني كردند.

سيدمحمد اسلامي در بخشی از سرمقاله خراسان با عنوان «ائتلاف به نام داعش، به کام سعودي؟» نوشته: توجه به گفتمان ديپلماتيک ائتلاف 10 عضو برگزيده ناتو عليه داعش که هفته پيش اعلام موجوديت کرد، نشان مي دهد که آمريکايي ها تصميم گرفته اند راه رفته شان را دوباره باز گردند. آن ها مي دانند که اژدهاي داعش از کدام سرزمين ها سر برآورده است. بنابراين ائتلاف پنهان نمي کند که نخستين اولويت اش را قطع حمايت هاي مالي و تسليحاتي از سوي بخش هاي به اصطلاح خصوصي در کشورهاي عربستان، امارات عربي متحده، کويت و … قرار داده است. بر همين اساس جان کري، وزير خارجه آمريکا ديروز در رياض پيمان يک داد و ستد را اعلام کرد. اعراب منطقه دست از سر عراق بر مي دارند، داعش را که به باشگاه آموزش تروريسم ويژه شهروندان غربي تبديل شده، آرام مي کنند و در ازاي همه اين ها آمريکا در سوريه به آن ها کمک مي کند تا ارتش سوريه را هدف هجمه جديد قرار دهند.

بنابراين از اين پس آمريکا براي مبارزه با افراطي گري در عراق، از افراطي گري در سوريه حمايت مي کند! آمريکايي ها پوشش ديپلماتيک اين عمليات را به اسم مبارزه با داعش فراهم مي کنند و اعراب منطقه پشتيباني لجستيک عمليات را بر عهده مي گيرند. به هر حال همه اين منابعي که تا به امروز خرج داعش مي شده، مي تواند از اين پس خرج جبهه النصره و کتائب احرار الشام و ديگر گروه هايي از اين دست بشود. اين گروه هاي تروريستي تنها تفاوت شان با گروه داعش، در نام و عنوان شان است. بر همين اساس است که عربستان سعودي فقط چند ساعت پس از اعلام تشکيل ائتلاف آمريکا با 10 کشور عربي منطقه، علنا اعلام مي کند که اردوگاه هاي آموزش و تجهيز نيروهاي نظامي مخالف بشار اسد را تاسيس مي کند. آمريکا نيز صراحتا اعلام کرده است که نبرد نيابتي عليه داعش در عراق به عهده ارتش عراق و در سوريه به گروه هاي مسلح مخالف بشار اسد سپرده شده است.

حسن هانی‌زاده کارشناس مسائل خاورمیانه نیز در سرمقاله روزنامه دولت یعنی ایران با عنوان « اهداف پیدا و پنهان ائتلاف جدید در منطقه» نوشته: جان کری وزیر خارجه امریکا اخیراً درسفری به منطقه، یک ائتلاف منطقه‌ای را علیه آنچه که امریکا آن را ائتلاف برای مبارزه علیه داعش توصیف کرده، به وجود آورد.

وزرای خارجه 6 کشور حوزه خلیج فارس و نیز عراق، مصر، ترکیه، اردن و لبنان در نشستی با حضور وزیر خارجه امریکا در جده آمادگی خود را برای شرکت در یک ائتلاف جهانی و منطقه‌ای علیه گروه‌های تروریستی اعلام کردند. این نشست همزمان با یازدهم سپتامبر سالروز حادثه تاریخی 11 سپتامبر 2001 تشکیل شد و انتخاب این تاریخ برای تشکیل یک ائتلاف منطقه‌ای و جهانی علیه گروهک‌های تروریستی مفهوم خاص خود را دارد. در طرح ائتلاف جدید امریکا، کشورهای عرب منطقه با اعزام نیروهای نظامی به سوریه و عراق و با پشتیبانی هوایی امریکا و ناتو به مقابله با گروهک‌های تروریستی داعش، جبهه النصره و احرار الشام خواهند پرداخت.

اما سؤالی که اکنون مطرح می‌شود این است که چگونه امریکا وکشورهای عربی قصد لشکرکشی به سوریه را دارند در حالی که به دولت منتخب سوریه اجازه مشارکت در این ائتلاف را نمی‌دهند؟

بررسی نقشه راه امریکا وتحلیل سیاسی اظهارات اخیر باراک اوباما رئیس جمهوری امریکا در مورد استراتژی این کشور برای مبارزه با تروریسم، نشان می‌دهد هدف از این ائتلاف مقابله با گروهک داعش نیست، بلکه سرنگونی دولت سوریه است. از آنجا که امریکا، غرب و همپیمانان منطقه‌ای امریکا در طول 40 ماهی که از بحران سوریه می‌گذرد نتوانستند از رهگذر تصویب یک قطعنامه در شورای امنیت، سوریه را تحت بند 7 قرار دهند، لذا شیوه به ظاهر مشروعی را برای حمله به سوریه اتخاذ کردند.

در طول این مدت امریکا، انگلیس و فرانسه تحت تأثیر فشارهای عربستان و قطر پیش نویس قطعنامه‌ای را تسلیم شورای امنیت کردند که به موجب آن سوریه تحت بند 7 منشور سازمان ملل قرار گیرد اما روسیه و چین این قطعنامه‌ها را وتو کردند.

هدف نهایی امریکا و غرب این است که بدون مراجعه به شورای امنیت و با استفاده از ارتش‌های منطقه‌ای به بهانه سرکوب داعش و جبهه النصره بطور موازی به مقابله با ارتش سوریه بپردازند.

در واقع همان ائتلافی که در مورد معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی صورت گرفت و ناتو و چند کشور عربی برای سرنگونی دولت قذافی به مراکز نظامی لیبی حمله کردند، چنین سناریویی نیز برای سوریه تعریف شده است.

سناریوی پیش رو در سوریه این است که همزمان با حمله به مراکز داعش و جبهه النصره، تأسیسات نظامی و پایگاه‌های موشکی و هوایی سوریه نیز هدف قرار خواهد گرفت، آنگاه معارضان موسوم به ائتلاف ملی سوریه جایگزین دولت بشار اسد شوند. هر چند هنوز معلوم نیست تا چه حد این سناریو عملیاتی خواهد شد اما کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بویژه عربستان و قطر تعهد کرده‌اند هزینه این حمله را تأمین کنند.

ترکیه نیز سازماندهی ائتلاف ملی سوریه را به عهده گرفته و قرار است عملیات، ابتدا از ادلب و حلب که در نزدیکی مرز ترکیه قرار دارند آغاز و سپس به شهرهای حمص، دیرالزور، درعا و دمشق کشیده شود.

چینش هوشمندانه گروهک‌های تروریستی در سوریه توسط امریکا وغرب نشان می‌دهد که حضور تروریست‌های دست پرورده امریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان و قطر در مناطق ادلب، حلب، حمص، درعا، قنیطره، غوطه شرقی و غوطه غربی در حومه دمشق اتفاقی نیست.

اتفاق اخیری که در ادلب رخداد و طی آن «حسان عبود» رهبر گروهک تکفیری احرار الشام و28تن دیگر از اعضای برجسته این گروهک بهطرز مشکوکی به هلاکت رسیدند مقدمه عملیاتی کردن این سناریو است.

در جریان انفجار اخیری که در مقر تجمع فرماندهان گروهک احرار الشام در شهر ادلب در نزدیکی مرز مشترک سوریه و ترکیه صورت گرفت از بمبی استفاده شد که هنوز برای کارشناسان ناشناخته مانده است.

گفته می‌شود این بمب تنها در اختیار برخی کشورهای عضو ناتو است وحاوی ماده خطرناک پلوتونیوم است که می‌تواند مساحت مشخصی را بدون ایجاد تخریب تحت تأثیر مستقیم خود قراردهد.

حضور گروهک‌های تروریستی داعش وجبهه النصره در منطقه عرسال لبنان نیز بخشی از مرحله دوم سناریوی «ائتلاف باشیطان» تلقی می‌شود.

مرحله پس از سرنگونی دولت بشار اسد و سپردن قدرت به یک دولت دست نشانده و همسو با غرب در سوریه، لبنان خواهد بود که در نهایت مقابله با مقاومت اسلامی لبنان بخشی از این سناریوی تعریف شده است.

مرحله سوم سناریوی ائتلاف با شیطان در واقع عراق خواهد بود که به موجب سناریوی «جو بایدن» معاون رئیس جمهوری امریکا، عراق در آینده به 3 بخش کردنشین، شیعه‌نشین و سنی‌نشین تقسیم خواهد شد.

حضور نیروهای ائتلاف با شیطان در پایگاه اربیل در اقلیم کردستان ظاهراً برای مقابله با داعش در عراق و همچنین ارسال انواع سلاح‌های پیشرفته از غرب به اقلیم کردستان بخش سوم این طرح است.

تجزیه عراق به 3 بخش و تقویت دو اقلیم سنی نشین و کردنشین و تضعیف حاکمیت احتمالی اقلیم شیعه نشین برای اهداف بعدی، جزئی از طرح «جو بایدن» به شمار می‌رود.

سقف زمانی تعیین شده برای عملیاتی کردن این طرح دو سال است که به عنوان دستاورد حاکمیت 8 ساله دموکرات‌ها بر امریکا برای تغییر ساختار خاورمیانه، در نظر گرفته شده است. لذا ائتلاف اخیری که امریکا در 11 سپتامبر 2014 ایجاد کرد، یکی از خطرناک‌ترین سناریوهای تعریف شده امریکا برای ایجاد خاورمیانه جدید است، بدون این‌که امریکا کوچک‌ترین هزینه مالی و انسانی برای ایجاد این تغییر متحمل شود.

ابتکار نیز در سرمقاله خود با عنوان «داعش نه يک پروژه، که يک پروسه» و به قلم محمدعلي وکيلي از جمله نوشته: جالب اينکه کشورهاي عضو ائتلافِ ضد داعش خود از عللِ اصلي پيدايش اين جريان مي‌باشند. اگر بناست به خاطرِ هزاران انسان بي گناهي که خونشان در مسير جهل و آدم کشي تروريست‌ها ريخته شده دادگاهي تشکيل شود، بيش و پيش از صدها جوان نادان و خشک مغزِ داعش، بايد سرانِ بسياري از کشورهاي حاضر در ائتلاف در اين دادگاه حاضر شده و در محکمه افکار عمومي پاسخگو باشند. داعش،القاعده، النصره، جندالله و….. که هر کدام سري از سرهاي اژدهاي تروريست پرور مي‌باشند، خود معلول اذهانِ تاريک انديش و جمودِ مغزهاي خشک و متصلب و افکار ضد عقلاني و ضد انساني هستند که در دستگاه تربيتي و آموزشي کشورهاي منطقه پرورش مي‌يابند. تا زماني که اين نوع نظام آموزشي و چنين انديشه‌هاي غير انساني ترويج مي‌يابد، برخورد با داعش صرفا تقابل با معلول است.

له کردن يکي از سرهاي اين اژدها باعث نابودي کاملِ آن نمي‌شود. شايد براي زماني کوتاه و در يک نقطه محو شود، ولي بلافاصله در نقطه اي ديگر سر بر آورده و تکثير مي‌شود. روزي در افغانستان و سوريه و زماني ديگر در لبنان و امروز در عراق و فردا در جايي ديگر سر برخواهد آورد و دامن بي گناهان بسياري را خواهد گرفت.

اما مضحک تر از اين داعيه فريادِ تقابل و اين شيوه ناکارآمد، زمانِ انتخاب شده براي برخورد با داعش است. داعش پديده اي يک ماهه و يک ساله نيست. داعش در سال 2010 از يک گروه تروريستي با حمايت مالي عربستان و حمايت سياسي تعدادي ديگر از کشورهاي منطقه به يک ارتش تمام عيار ارتقا يافت؛ و ابتدا سوريه و مردم مظلومش را تحت الشعاع جناياتِ خود قرار داد و خشم خود را بر سر آنان فرود آورد؛ ولي هيچ صدايي از کسي برنخاست. سپس پا فراتر گذاشت و با پيشرويهاي خود نام عوض کرد و عنوان داعش (دولت اسلام عراق و شام ) را بر خود گذاشت، که با استقبال بسياري از کشورهاي حاضر در ائتلاف و سکوت آمريکا و اروپا روبرو شد. حتي در روزهايي که فيلم جنايت‌هاي وحشيانه آنان در جنوب و مرکز عراق و سوريه افکار عمومي را به وحشت انداخته بود، باز هم هيچ اعتراضي از سوي کشورهاي حامي بر نخاست. ولي زماني که پاي داعش به شمال عراق و حوزه منافع مستقيم آمريکا رسيد، ناگهان زلزله اي در جهان به پا شد. حال که اين گروه با همت و بسيجِ مردم عراق و نقش آفريني نيروهاي زبده روزهاي پاياني اش را سپري مي‌کند و ناقوس مرگش با آزادي آمرلي نواخته شده، قدرت‌هاي جهاني به راه افتاده و مي‌خواهند از اين مرگ براي خود آبرو بسازند و افکار عمومي را مديريت کنند.

اما پايان داعش پايان تروريسم نيست، آنچنانکه پايان بن لادن پايان تروريسم نبود. بايد انديشه تروريست پرور برچيده و دست‌هاي حاميان آنها قطع شوند. شايد داعش و امثال آن برچيده شوند، ولي با اين روشها اژدهاي تروريسم نابود نخواهد شد. بارها ديده ايم که هر گاه يک سرِ آن له شده، سرهاي خطر ناک ديگري تکثير شده اند. امروز فقط تاريخ مصرف داعش به پايان رسيده است. برخي از کشورهاي عربي حاضر در ائتلاف مشغول تربيتِ گروههاي ديگري، با نام و نشان جديد، براي جايگزيني داعش مي‌باشند. پس شأن ايران حضور در جمعِ تبهکارانِ تروريست پرور نيست. عدم دعوت از ايران در اين ائتلاف مصنوعي، خود مهمترين دليل بر عدم صداقت آمريکا و غرب در برخورد با تروريسم است. آمريکا و عربستان به نقش ايران در مقابله و مهار تروريسم کاملا آگاه و واقف هستند و مي‌دانند مهار داعش به تدبير ايران صورت پذيرفته است. در واقع اگر تدبير ايران نبود شعله‌هاي آتش داعش هم اکنون کل منطقه را فرا گرفته بود.

 

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=120783
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. ناشناس گفت:

    مثل اینکه بادتون رفته بالاتر از اون و برای ریاست جمهوری خیز برداشته بودی 

دیدگاه شما