” کهگیلویه و چند دهه آوارگی سیاسی “

واعظی پرسید از فرزند خویش هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟!!
صدق و بی آزاری،خدمت به خلق ،هم عبادت است و هم کلید زندگیسیت…
گفت ؛ زین معیار اندر شهر ما ،یک مسلمان است آن هم مسیحیست.
“پروین اعتصامی”
خداوند انسان را در عوض نافرمانیش از عرش به فرش می کشد چه حقیقتی را بر ما هویدا می کند،آیا غیر از این است که در این فلسفه ی ظریف و آفرینش می خواهد به ما بفهماند با امانتی که زمین و آسمان از تقبل آن سر باز زدند چیزی نیست جز اختیار …
همه ما مسیولیم در قبال تفکر و اندیشه مان ،در قبال آینده جامعه و سرنوشت فرزندانمان،گاهی یک انتخاب روند زندگی ما را در مسیری قرار میدهد که انتهایش راههای مختلفی در پیش آن است.
انتخابهایی کرده ایم و بازدهی آن را نیز سنجیده ایم و اگر جامعه بومی امروز ما آن پویایی ،طراوت و پیشرفت در حوزه های مختلف که در ذهن خود تصویر کرده و بر اساس آن دست به انتخاب زده ایم باید مسولیت آنرا بپذیریم ،چرا که پذیرش مسولیت در بستر اختیار شکل می گیرد و انسان هست مختار…
اینکه امروز جوانان ما از بیکاری رنج می کشند و به تبع آن متعمل بیماریهای روحی و روانی کشنده ای شده اند،اینکه جوان رشید ما به جای حضور در عرصه های مختلف ورزشی به دام اعتیاد گرفتار می شوند ،اینکه مخترعان جوان و با انگیزه ما به دلیل فقر اقتصادی و عدم حمایت روحی و مادی مایوس می شوند،اینکه کشاورزان سخت کوش و بی ادعای ما تیزی سرما و سوزش گرمای طبیعت را متحمل می شوند و در پایان جزء حسرت و اندوه برداشت نمی کنند.
حال یک سوال؟!!
نماینده گان منتخب و مسولیین شهرستان مرحم دهنده کدام درد بوده و هستند ،کدام استعدادهای بلقوه طبیعی این منطقه را کشف کرده و آنها را بلفعل نموده اند، کدام ویژگی و استعداد را کشف و با ارزش گذاری ،آن را یک فرهنگ موثر نهادینه کرده اند!!!
کدام اندیشه علمی را حمایت کرده ند،کدام حرکت اقتصادی را در جهت فقر زدایی از زندگی مردم زجر کشیده انجام داده اند؟!!
حضرات معزز… ؟!!
شماها افرادی هستید که نماینده و منتخب مردمید و وکیل ، گام و قدمهای دیگران…
و در آخر…
آمدن و رفتن ها بوده و خواهد بود ،هدف نام نیک و بس،
کسی بوده اسوه شجاعت،
و دیگری نماد قدرت و
بعدها نیز کسی آمد که دم می زد از صداقت…
اما به من و تو چه؟!!
مرهم دهنده کدام دردند؟!!
و باز زمزمه کنیم؛شاید این جمعه بیاید،شاید…

” رضا رنگیان “