دوشنبه 10 شهریور 1393 - 8:54

ما در کدامین بی عدالتی و بی درایتی می سوزیم؟

این داغ کدام گدازه و آتش کدام گناه است که دامنگیر نهالها و نهایت یادگارهای 500 ساله شد؟

گروه فرهنگی/ نرگس احمد پور – ماهها می گذرد از اولین جرقه هایی که تن کهنسالترین درختان شهر واستانمان را به کام آتش کشاند.یک فوج ناخواسته از هجوم شعله های سرکشی که تشنه ی خاکستر کردن بود وطبیعت را در عزای عمومی خاک داغدار کرد.
به گزارش بویرنیوز، اولین خبر چه روز وکجا مخابره شد و اولین اقدام مسئولین شهری کدام لحظه اتفاق افتاد از ذهن آنهایی که عاشق طبیعت و سرزندگی سبزی استوار بلوطها بودند هیچگاه پاک نخواهد شد واز یاد نخواهد رفت .فوج زبانه های سر به فلک کشیده ای که تنها درختان را به کام شرارت بار آتش می کشاند که جانداران وپرندگان نادر کوه نشین زاگرس را به ورطه ی نابودی رساند .
اولین تماسها وبسیج مردمی وحضور مسئولین هلال احمر وفرمانداری وبسیج در کنار هم مجموعه ای از هم دلی برای خاموشی قهر طبیعت بود قهری ناخواسته که خواسته ی عده ای به ظاهر طبیعت گرد و فراموش کار….
چه زیبا نوشت استاد فرهیخته ی هم استانی عکاس مجرب حسن غفاری خطاب به جنگلبان نمونه:
:آقای نظری ٬عموم مردم درحالی طبیعت را دوست دارند که وابستگی آنهابه طبیعت کم شده٬آدم ها بی کار که می شوند ویاهنگامی که از شهر و روزمرگیشان خسته می شوند برای گذر ونظر راهی طبیعت می شوند٬غالب مردم ُُ٬طبیعت را ملک پدری خود می دانند٬ آتش می زنند وشاخه می شکنند وزباله سازی می کنند. هنوز هستند کسانی که معیشتشان از فروش وچیدن رستنی های همین منابع طبیعی است که به نوبه خود غارتگران بی رحمی هستند که زبانه های آتش تابستان هم در ویرانگری به گرد پایشان نمیرسد ٬ آنها از ریشه در می آورند ٬لگد می کنند وسیری ندارند این رفتار ازروی بیکاری وفقر اقتصادی است وگاه از روی شوق کوه گردی وفقر فرهنگی. آقای نظری شمادر دفاع از جنگلها سرسخت هستید وخوب می دانید چگونه درختان تنومند بلوط چند صد ساله ایستاده درآتش می سوزندومی میرند تا پاسخگوی زیاده خواهان زمین خوارهای خرد وکوچک باشند و خوب می دانی همت جمعی وهمدلی دیگر پاسخی به فراخوان های دفع آتش سوزی های جنگل ومنابع طبیعی حتی چسپیده به زیستگاه جماعت های انسانی را نمی دهد.

وهنرمندانه تر پاسخ هنرمند دیگر جناب محمد مختاری عکاس :
: حسن جان ، ما خود بلوطیم ، همان اسطوره ، اسطوره ی سخت ترین تن ، تلخ ترین میوه ، زمخت ترین برگ و دیر رشد ترین هستیم که ذره ذره ی وجودمان مفید فایده است و هیچ چیز زائدی بر گرده ی زمین تحمیل نمی کنیم ، ناممان شعر می شود و از تکرارش حماسه جان میگیرد ، درمان درد های بی درمان بشریتیم و جز آتش کین و رعد آسمان هیچ یارای مقابله با ما نیست ، ما همان بلوطیم که ایستاده میمیریم .

وچه تلخ وسوزناک –
طبق آمار اعلام شده 1709 هکتار جنگل در4 سال طعمه ی حریق شد.8 درصد از جنگلهای کشور در مساحتی یک درصدی استان ما جای داده شده که بیش از 400 هکتار این عرصه به آتش کشیده و سوخته است.ومسئولین از نبود امکانات می نالند و مردم از عدم حضورشان یا بی توجهی .کسی به آتش سوزی های عمدی اشاره نمی کند .انگشت نشانه ی مردم به سمت معدود لوازم نقلیه ی کولردار مدیران وبساط خنک ونوش آنها در منطقه های حریق است و انگشت نشانه ی مسئولین به سوی هیزمهای نیم سوز و رد عیش و عشرت نابابهایی که هم وجود خود را سوزاندند و هم تن تفتیده ی خاک را.
اینجا خشم طبیعتدوستان -مهر و یکدلی را تنها بهانه ی مهربانی و دلسوزاندن برای درختانی کرد که می سوزند .اینجا دیگر جنگ اصلاح طلب و اصولگرا فروکش می کند وتنها بعضی قلمها تن کاغذ را به آتش انتقام داغ تر از آتشهای زاگرس سوزاند.وتنها این نگاههای پاک وساده ی جنگلبانها و مردم ساده دل بود که بیش از پیش بر شراره های آتش اشک می بارید با دستانی خالی این کعبه های کوچک که داغ قلب بلوطها تاول سلولهایشان شد….
بیدشاهی-سپیدار-وزگ-بنسنجان-وجنگلهای کوه «تامر» زبانه کشید وسوخت از نهالهای نورس بهار 93تا بلوطهای 500ساله ی کهنسال که میلیاردها تومان ارزش و اعتبارشان بود.
بی بی جان-شهرو-خامی-میشان-باباکلان ودشتک دیل -شاه بهرام وشادگان-این زنجیره های آتش گچساران وباشت-تا فارس 5قرن قدمت را سوزاند وزبانه کشید ودر دو روز 70 هکتار طعمه ی حریق و سهم عزای خاک بود.هر چه بود وهر چه شد دردناکتر گردنه های «مله شور» یاسوج دل همه را به درد آورد وقتی اعلام شد
بانی تعمدی آتش سوزی را مردم دیده اند.وباز هم داد مدیران شهری از عدم امکانات واعتراض مردم از عدم توجه بعضی از مناطق در کمک رسانی در خاموشی این بحران .
از یکسو اعتراض اهالی چرام ونامه های نوشته شده ی هنرمندان یاسوجی در اعتراض به بساط بلال فروشان کنار جاده ای -از سویی اعلام دادرسی فرماندار گچساران رحیم رحیمی در عدم تحویل بالگردی جهت اعزام نیرو به ارتفاعات در یک روز بحرانی واز سوی دیگر دستانی خالی ودستانی خالی وپر از تاول مردم ونهادهایی که ارتفاعات را درنوردیدند تا زجه ی سبز بلوطها را بشنوند وببینند وقلبهایشان تاول بزند.

ما در کدامین بی عدالتی و بی درایتی می سوزیم؟
این داغ کدام گدازه و آتش کدام گناه است که دامنگیر نهالها و نهایت یادگارهای 500 ساله شد؟
چرا اشکهای مردم را گروهی تقصیر بی توجهی فلان وفلانها می دانند؟و بغض حاج مرادی ها را اشاعه ی بغضی سیاسی قلمداد می کنند مردی که تمام تلاشش دست ساییدن بر پیکره ی سوخته ی درختان دیارش بود یکه و بی حضور هیچ مدیری در اولین ساعات آتش سوزی گناوه؟
چرا حضور حاج رحیمی فرماندار پر تلاش وفهیم را دررسیدگی به تماس شبانه ی خادم بی بی جان گچساران که کودکانش اسیر حلقه ی آتش شد وحضور نیروهای فرمانداری نجاتبخش جانشان شد را فراموش می کنند.
تماسهای شبانه و بی پاسخ فرماندار گچساران را کدام قلم شنید وقتی غرورش جریحه دار شد آنزمان که بالگردی نبود تا عمق فاجعه را در ارتفاعات به گوش همگان برساند؟
وسپاس از لطف وتلاش بی دریغ فرماندار گچساران-بسیج مردمی-هلال احمر وعزیزان بومی که الحق شبهای زیادی پا به پای بلوطها سلول به سلولشان سوخت و قلبشان همدرد طبیعت بود.
بحران را پشت سر گذاشتیم بی آنکه از پشت پرده ی اتفاقات بوی تقصیر به مشاممان نرسیده کسی را مقصر قلمداد نکنیم …

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=119347
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. اگاه گفت:

    چرا هیشکی چیزی نمیگه؟؟؟

دیدگاه شما