دوشنبه 10 شهریور 1393 - 8:47

به یاد سالگرد عروج دكتر فريدون حاتمي پور

سعید کرمی

سعید کرمی –

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

السَّلامُ عَلَى أَهْلِ الدِّيَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُسْلِمِينَ أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ وَ نَحْنُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ.
“سلام بر اهل‏ ديار از مؤمنان و مسلمانان،شما پيشروان ما بوديد،و ما هم انشاء اللّه به شما ملحق مى‏شويم”.

فریدون عزیز, طبیب دردآشنا وآشنای ماندگار:  امروز دهم شهريور و یک سال است که روزها بی وجودت با سكوت رفتند و شب ها بی حضورت در تاریکی گذشتند؛ یک سال است که خورشید در نبودنت در آمد و شبها با یادت سرآمد، اما “گر نفسهایت کنون آرام جان خاک شد ، هیچ مپندار خاطرت از خاطر ما پاک شد “.

یکسال است که دستان درد آشنایت بر درد دردمندان دیارت تسکینی نبوده, و سیاهه قلمت خط بطلانی بر دردهای این دردستان نکشیده است؛ و این داغ رفتن و حسرت نبودنت بود که بر نازکای دل هایمان درد تازه اي شد که جز دواي ” الا بذکر الله تطمئن القلوب ” و مرهم ” انالله و انا الیه راجعون “, هیچ نسخه ای را یارای درمانش نبوده است.

 

IMG_0248-334x222

پس از یکسال نبودنت, اگر چه ظاهر زندگی رنگ طبیعت گرفته و شاید آتش داغت نقاب سردی به چهره کشیده باشد, اما فراسوی ظواهر و ژرفای حقایق، همیشه ابعاد وجود تو را کم داشته و خسران فقدان تو همچنان مشهود و محسوس ابدي است؛ و بی شک نخواهد آمد روزی که بر رد خوبيهایت گرد فراموشی نشسته و تجسم مهرباني هايت رنگ كهنگي بگيرد.

اگر چه یکسال از پرواز غریبانه و ناباورانه ات می گذرد, اما یاد تو چراغ روشنا و نواي آشنایی است که همچنان در شبستان دل ها می درخشد و بر بساط انبساط مان می نوازد؛ و بذر محبتی که در سویدای دل ها به ودیعت نهاده ای هنوز جوانه می زند و هر روز شاخه می کشد و همین سایه سار دلنشين یاد توست که آتش داغت را تسکین می بخشد.

آری فرزند خلف دودمان حاتمي پور، ای وجودی که وجودت ” تبارک الله احسن الخالقین ” را مؤید بود و توصیفی كه وصفت، حقيقت “خواستن و توانستن” را مصور بوده وعينت مي دهد: یکسال است که با استمداد از صبر الهی, بر مشیت ربوبی سر تعظیم فرود آورده و با شربت ” وَاصْبِرُوا إِنَّاللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ” تلخی نبودنت را با ” تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ ” جرعه جرعه  سر کشیدیم و خود را سراپا تسلیم اراده حكيمانه اش نموده ایم.

اینک بار دیگر آتش داغ تو از زیر خاکستر یک ساله شعله ور گرديد و گدازه های نبودنت را فورانی جانسوز و دوباره بخشید، و دلم مي خواست از زبان آرياي كوچكت با تو درد دل كنم و “از ديروز با تو بودن تا امروز بي تو بودن” را از نگاه معصومانه اش تصوير و تفسير كنم، اما آرياي تو هم در نبودنت يك سال بزرگتر شده و ديري نمي پايد كه با زبان خودش از درد فراغ و دنياي بي تو بودن خواهد گفت و چه جانسوز و شنيدني است روزي كه چنين با تو درد دل كند:

چرخ گردون را ببین ، با ما چه بازی میکند
بس دراین بستان ، به هر گل دست درازی میکند
چیده آن گل را که دل ازعطر او در خلسه بود
برده با خود تکیه گاهم ، جان به او وابسته بود
گریه کن ای دل که خالی شد دگر این خانه ام
خنده هایش گم شده از درگه کاشانه ام
ای فلک ، ابر مصیبت از چه باریدن گرفت
از من آخر نعمت روی پدر دیدن گرفت….

و اما باز هم با تمكين به ” يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ ” زبان را به اکسیر جان پذير ” بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ” تاب و توانی دوباره می دهیم و با ذکر روح نواز ” الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ” دست نیاز به درگاه بی نیاز ” الرَّحْمنِ الرَّحیمِ” برده و از ” مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ” , با ندای ” إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ”, خالصانه و خاضعانه ” اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ” و شاهراه سلامت را به ” صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ” برایت طلب مي كنيم و از ذات پاک احديت, همنشینی با اولیاء الله و بزرگ بندگان و مقرباني ” غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ” را نثار روح پاكت مسئلت می نماییم.

و رجاء واثق داریم که با استعانت از شفاعت پیغمبر مطهر, سید اطهر و رسول اکبر(ص) و اهل بیت طیبین و طاهرین اش (ع), در جوار برادر شهیدت با بندگان راستین  پروردگار در اعلي عليين محشور و به ” سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ ” بشارت یابی.

به لطف خداوند حکیم و پروردگار عرش عظيم از این حقیقت آگاه و بر اين امر واقفيم که موعود بي ترديد مرگ, حرم ” لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ” و آستانه دارالمک قیامت است؛ و بهترین خلوت برای انسان موحد, نجوای “با احد در لحد” است؛ لکن به حکم احترام به ارزشهای انسانی و عمل به بایسته های عاطفی بر خود لازم دانستیم تا بار دیگر در یکمین سالگرد عروج جانسوز عبد خدوم و پزشک مرحوم, زنده یاد دکتر فریدون حاتمی پور — مردی که اگرچه عمر طولانی نداشت اما زندگی اش عرض مثال زدني و شايان توجهی داشت و انساني بود كه “افسانه هستي اش اگر پايان يافت ، خوشنامي و عزتش به پايان نرسد” — در حد توان و به قدر بضاعت یاد و خاطره ایشان را گرامی بداريم.

خانه آخرت اش روشن باد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد(ص).

خداوند رفتگان ما را رحمت و زندگان ما را هدایت فرماید و از وساوس شیاطین نيك صورت و بد سيرت، و لغزشهای حق نما و ظاهرالصلاح آخرالزمان مصون و محفوظ بدارد؛ انشاءالله.

” فاتحه مع الصلوات “.

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=119337
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. فرهادى گفت:

    روحش شاد

  2. دولت اباد گفت:

    روحش شاد و يادش گرامي

  3. مهدی گفت:

    فریدون عزیز تاهمیشه با من و در یادم خواهی ماند. به یاد روزهای خوش هم اتاقی بودنمان: مشیی موهات نپیچون. برادرت مهدی نیکبخت.

  4. نظری گفت:

    با سپاس از آقای کرمی ، ما هم به نوبه خود یکمین سالگرد عروج دکتر فریدون حاتمی را به خانواده ،بستگان ،دوستان و همکاران آن عزیز سفرکرده تسلیت عرض نموده امید است خداوند به بازماندگان صبر و آنمرحوم مغفرت عطا بفرماید

  5. ناشناس گفت:

    زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
    هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
    صحنه پیوسته به جاست
    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!

  6. فايزه گفت:

     يكسال است كه ميسوزيم و تو را نميابيم ًًًًًً

  7. فریبا گفت:

    خالی ام از حرف پرام از دلتنگی…  

  8. مرداني گفت:

    روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!
    و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
    مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
    دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …

    آه یک سال گذشت……………….

  9. طاهره... گفت:

    یکسال است که دلتنگی های غروب را با بودن در کنار مزارش، سپری می کنیم
    و در نهایت ناباوری، باورمان شده که او دیگر نیست، دیگر نمی آید
    و دیگر نباید منتظرش باشیم، دیگر آن شمع فروزان را نمی بینیم
    ولی طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما
    و مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره اش در یاد ماست……..

  10. سید ابوالفضل حمیده کیش شاقاسمی گفت:

    با تشکر از نویسنده شادی روح امام شهدا گذشتگان بویژ مرحوم حاتمی صلوات خدا به خانواه ایشان صبر عطا فرماید

  11. شاپور پورعلی گفت:

    روحت شاد فریدون عزیز 

  12. رحیمی گفت:

    روحش شاد

  13. صديقه گفت:

    انگشتانم كه لاي ورقهاي ديوان حافظ ميرود دست و دلم مي لرزد….
    اما به خواجه مي سپارم كه اميد را از دلم نگيرد….كاش هميشه بگويد :
    يوسف گم گشته باز آيد به كنعان غم مخور….

  14. lمسعود چترآذر گفت:

    گلچين روزگار عجب خوش سليقه است   ميچيند ان گلي را كه درجهان نمونه است
    سلام ودرود خدا بروح كسي كه سالها عمر خود را در راه خدمت بي شائبه به مردم زجركشيده و محروم هم استانيهاي خود قرار داد ، او مردعمل بود نه مردشعار ،هم پزشك بود، هم معلم اخلاق،او دربين جامعه ايثارگري جايگاه ويژه اي داشت.اميدوارم كه دعاهاي خير پدران ومادران پير وزجركشيده شهداء وايثارگران هشت سال دفاع مقدس بدرقه راه ايشان تا منزلگه ابدي باشد:بنازم همتت دكتر ، كه تا بودي صبور بودي شادي روح اين جوان نيكو نام من قرهء الفاتحة مع صلوات

  15. ن گفت:

    خداوند به خانواده محترم ایشان صبر عطا بفرماید

  16. حسینی گفت:

    خدا رحمتش کنه

  17. رمضانی گفت:

    انسانهای بزرگ ازیادها نمی روند،حتی اگردرمیانمان نباشند.این یادهاونام های نیک است که می ماندوتاابدجاودانه است.پس بانام نیک ازدنیا برویم تایادمان بماند.خدایاروح این عزیزسفرکرده را با اولیاالله محشوربگردان.آمین

  18. دوست و همكار گفت:

    روحشون شاد ویادشون گرامی.جای خالیشون همیشه احساس میشه.امیدوارم خدابه خانواده آن مرحوم صبر وسلامتی بده تا این مصیبت بزرگ رو یارای تحمل داشته باشن مطمئنم فقط جسمش روی خاک نیست:…

  19. ناشناس گفت:

    بعد از یک سال هنوز باور کردنش سخته فقط بایاد خاطرات وخنده هایی که ارام بخش ههمون بود زندگی میکنیم

  20. راضیه گفت:

    دایی عزیزم هیچوقت مهربانیت ،دلسوزیت، بزرگیت ونگاههای مهربانت رافراموش نخواهم کرد 

  21. مهرداد گفت:

    دایی عزیزم چشمان من توتیای خاک پای توست….دوستت دارم ویاد و نگاهت همیشه معطوف به حضورت ور قلبم میباشد …دوحت شاد و یادت همیشه در قلب ما…..

  22. مراد گفت:

    روحش شاد و یادش گرامی 

  23. مریم گفت:

    دلتنگتم..شیشه پنجره را باران خواهد شست,,,از دل تنگ من چه کسی نقش تو را خواهدشست,

  24. خوم گفت:

    روحت شاد دایی عزیزم 🙁

  25. طاهره گفت:

    شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم
    ما را به سخت جانی خود این گمان نبود…..

  26. فرزانه گفت:

    و امروز چهارسال و نیم میگذرد …حال و هوا هم حالو هوای دیگرست …فقط یك چیز حالو هوایش تغییر نكرده آنهم سكوت قبرستانیست ك تو در آن بخواب رفته ای …هر روز ازخود میپرسم ایا لیاقتت از زندگی این بود ؟؟خدا خودش میداند ك خیلی زود بود …عموی عزیزهنوز كه هنوز است وقتی به عكست مینگرم و یا به حرفهایت فكر میكنم بی اختیار اشك از گوشه چشمم آرام میچكد بدون هیچ اعتراضی …از روزی كه رفته ای با رفتنت دلسوزی را از دلم بردی …نه دلم از رفتن كسی میگیرد و نه آمدن كسی خوشحالم میكند …عموی عزیزم آرام بخواب كه این دنیا ارزش ماندن ندارد ….?

  27. پریناز گفت:

    هنوز داغت چون روز اول تازه است

  28. پریناز گفت:

    یادت بخیر

  29. صدیق گفت:

    فصل ها و سالها از پی هم می آیند و رنگ عوض می کنند فریدون عزیزم فقط نیامدنت را به رخ من می کشد .
    فقط و فقط خدا می داند من چقدر داغون شدم همچنان داغدار تو هستم و در فراقت می سوزم .

  30. راضیه گفت:

    دائی عزیزم بعدازهفت سال هنوز خنده هات یادمه خیلی دلتنگتم کاش بودی

دیدگاه شما