سه شنبه 4 شهریور 1393 - 13:12

نامه ی بانوی نویسنده به دکتر تاجگردون

نرگس احمدپور

 نرگس احمدپور*:
هنر فرزندی ست که در گچساران پدر خوانده دارد.
حکایت غریبی ست بیان انچه این روزها باب شده است و هر کس به بهانه ای دردمندی خود را به نام روز خبرنگار و هفته ی دولت روا می دارد.

چه خوب است بی بهانه با پدر خوانده ی هنر چند کلامی از درد فرزندانش بگویم :

اینها که می خوانی این سطرها،بلوطهای گناوه اند که می سوزند وما می سازیم به حرف و سخن مسئولین.دردناکترین روزهای گچساران ،شعله ور شدن درختان بلوط و بوی سوز تنه های به خاکستر نشسته ی عروسهای زاگرس است.این جرقه ها جور کدامین ستم را بر دوش بلندی های گناوه به توبره می کشاند وخدایش صد مرحمت کند دستانی که از سر مهر چندین شبانه روز در خاموشی اژدر خفته در دامان طبیعت تلاش بی دریغ داشتند .

مبحث سوز بلوطها به ساز شما ناخوش آیند آمد وعنوان کردید:متاسفانه ما و دولت نمی توانیم و نباید برنامه داشته باشیم. باید مردمی که به کوه می روند مراعات کنند.

می گذریم ومی گذاریم مردم قضاوت کنند .آیا سوز دل هنرمندان و اهل قلم هم چنین است؟

هنر وهنرمند در گچساران ققنوس زیر خاکستری ست که سالها با دم جوانان هنردوست بالهایش را به پرواز درآورده است .وقتی نام شما تاریخ شهر وسیاست کشور را متحول می کند پدرخوانده ی هنر تنها نامی ست برازنده ی دلسوزی چون شما که دست مهر برسرطفل یتیم وبه جای مانده از استعدادهای نوین در شهرمان بکشید.

فرزندانی که در جشنواره های مختلف استانی و کشوری افتخار برتری در هر رشته ای دارند.بسان بلوط های زاگرس می سوزند و داعیه ی نداشتن هزینه حرف مدیران استانی ست .آیا رواست برجامعه ی هنری و فرهیختگان هنر که در حضور مدیر کل استان هنرمندی پس از سالها گفتن و گفتن از نبودبودجه وامکانات بزند؟ یکی از مشکلات اساسی هنرمندان تئاتر گچساران، عدم کیفیت جشنواره تئاتر استانی است.

متأسفانه جشنواره تئاتر استانی در کهگیلویه و بویراحمد با کیفیت مطلوبی برگزار نمی‌شود و این یکی از دغدغه‌های اصلی ما است.

بازیگر مطرح تئاتر گچساران به مدیر کل اداره ی فرهنگ وارشاد اسلامی گفت:وقتی از مسئولان جشنواره سوال می‌کنیم که چرا این جشنواره از کیفیت مناسبی برخوردار نیست، می‌گویند که اعتبار کافی وجود ندارد.

علی‌پور خاطرنشان کرد: سال گذشته در جشنواره تئاتر استانی ما را در هتل آزادی یاسوج اسکان دادند که من فکر می‌کنم اگر هزینه این اسکان را جهت ارتقای سطح کیفی جشنواره خرج می‌کردند ما راضی‌تر بودیم.

وی تصریح کرد: ما حاضر هستیم در آبشار یاسوج بخوابیم و به هتل آزادی نرویم ولی سطح کیفی جشنواره تئاتر استانی افزایش یابد.

می دانید پاسخ چه بود؟ مشکلات مالی و کمبود اعتبار

باید به مسئولان هنر گفت : می ترسم از حرف وقتی آخرین نقطه در سر انگشتان توست

نیم سال ۱۳۹۳برای اهالی هنر وقلم گچساران بازتاب خوبی داشت .تلاش مثمر ثمر گروه های نمایشی رها،اساطیر،وحضور بیش از چندنمایش برتر که در حوزه ی بازبینی داورانی چون آقای آبسالان وپیرسبزی محصولی به مانند «سکسکه ی ماه پشت ابر»نوشته ی کرم سلیمانی و «ستونهای سنگی» داوود پارسا و«مرغی که تخمش را خورد» اورنگ ومسلم نارکی «کسی دست به عصا توی شکمم راه می رود»اثر گروه رها وکارگردان جوان علی شفیعی و قلم توانمند جوان هنرمند صابرمحمدی را روانه ی دنیای نمایش می کند.

ونقطه ی قابل توجه حضور فرماندار محترم در کنارعزیزان هنربود.فروردین ۹۳ با درخشش ستارگان برتر شهرستان در کشور واستان نیز ورق دیگر در موفقیت در عرصه ی قلم با ظهور نویسنده ی جوان و بانوی قدر طاهره ی اسکندری دارنده ی رتبه ی برتر کشوری و داور جشنواره ی رضوی که سرافرازی دیگری برای بانوان شهرم رقم زد.

یا قلم فرهیخته ی استاد خط سیدنجف مسعودی که خطاط برتر کشور ونماد نیایش قلم بر کاغذ یا نگاه تیزبین لنز دوربین آقای افشین پور جوان مستندساز گواه قدرت هنر در سیماست.از کدامشان بگویم ویا چشم از توانایی کدامین ببندم تا جام زرین افتخار هنر را با دستانم به شما بنمایانم.از نبود امکانات ضبط واستودیوی خاص تولید هنرهای نمایشی سیما که هنرمند ارشد جناب بیضایی را در انزوا برده است؟

اردیبهشت همایش فرهنگی شاهنامه و حضور درخشان استاد فیروز حسنی در کنار یاران مردش و مردانی که یاریش دادند تا شاهنامه بماند و فرهنگ گسترش پیام پارسی تا مرزهای خراسان را در نوردد واستاد یاحقی بر زبان آورد:

گچساران نماد پرورش شاهنامه در ایران است و زبان قاصر است از بیان توجه اندیشمندان این دیار بر شاهنامه

ایام ماه ضیافت حق و همزمان ضیافتهای افطارشما وهنرمندان وحضور استاد حسن بهرامی مرد بی تکرار ادبیات کشور واستان که اگر دغدغه ی نان شب و درماندگی ادب وهنر نبود بی شک قطب علمی کشور پذیرای نامش بود.حضور امین گنجون و قلم جادویش در به تصویر کشاندن جادوی استعمار اسراییل ونمایشگاه بی نظیر کاریکاتور در شهرمان ….

وچه افتخاری از این بالاتر که فرزندخوانده هایت همه مشتاق حمایت بی دریغ و خدمت بی منت پدر هستند.

نه بودجه ای در حمایت کارهای هنری به دست کرم سلیمانی ها و علی شفیعی ها می رسد ونه کسی حامی رقص قلم سیدنجف مسعودی در ارائه ی آثارش است.هنر خریدار دارد وهنرمند از ارزش کارش کاسته نمی شود.سوز صدای هنر به سوز اشعار آقای دشتی ودر غم حنجره ی مهرداد علیپور نهفته است. در شبهای بیداری کرم سلیمانی از رنج هنرمندانه ش و دغدغه ی جوانی بی کار وسرمایه ی هنرمندان ودر رنج بسیار سیدزمان علیپور در پاسخگویی به نیازشان.

سرپناه جولان پرورش هنر است و سرمایه ذات پاکی هنر را به دست دارد.تنها موسسه ی فرهنگی و میز و سالن و مربی دغدغه ی هنر نیست.هنر جوانانی نیازمند به حمایت مالی دستاندرکاران را

در دامن خود دارد.هنر داغ یتیمی چندین ساله را در گلو می فشارد وهنرمند شرم دارد پدرخوانده دستان خالیش را ندیده بینگارد.صندوق مالی هنرمندان تهی ست.آغوش روان سالم وقلم پابرجا تن پدر خوانده ای دلسوز را می فشارد.

در هفته ی دولت ودر عرصه ی هنر گام را فراتر نهید وقفل زنگارگرفته ی نیاز را به کلید چاره بگشایید.

*نرگس احمدپور فصل ممنوع

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=118155
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. ناشناس گفت:

    در باب آتش سوزی
    خداییش چرا دولت و مجلس باید پاسخگوی من و شما یا هر کبریت بدست دیگری باشند که به طبیعت می روند و خوش می گذرانند و از بی مسئولیتی اتشی را که روشن کرده اند زحمت خاموش کردنش را هم نمی کشند، باید به عهده بگیرد؟
    ذره ای منصف باشیم. مسئولین که علم غیب ندارند قراره یک بی مسئولیت عمدی یا سهوی کدام نقطه از جنگل ها یا کوهستان را به اتش بکشد. این ما مردم هستیم که باید مواظب باشیم

  2. محقلی رحیمی گفت:

    زیبا نوشتی ببینیم اصلا می بینند

  3. ﺗﻬﺮاﻧﻲ گفت:

    ﻣﺮﺣﺒﺎ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ 

  4. سعید.د گفت:

    سلام چه خوب وزیبا وچه حیف وافسوس کو گوش شنوا این مطلب حقیررا بیادنوشته داانشمند مظلوم وبزرگ استان وکشورمان استاد زنده یاد حسین پناهی انداخت انجا که به پسرک چسپ فروش پشت چراغ قرمز فرمودند تمام چسپ زخمهایت راکه بخرم نه زخم های من خوب میشوند نه زخمهای تو

دیدگاه شما