پنجشنبه 1 خرداد 1393 - 20:45

دولت بنفش ؛ حرکت با چراغ خاموش

صادق دوپیکر

صادق دوپیکر : با پیروزی دکتر روحانی در انتخابات 24 خرداد سال قبل، امید به تغییرات اساسی در حوزه های مدیریتی و سیاست گذاری کشور پر رنگ و زنده شد.

افکار عمومی خبر از بازگشت مجموعه مدیران تکنوکرات ومونوکرات دوران سازندگی و اصلاحات را می داد که در 8 سال دولت احمدی نژاد ، کنج عزلت خانه بازنشستگی اجباری را سپری می کردند. نسل مدیرانی که به خاطر سیاست های انفعالی و محدودیت های دولت احمدی نژاد (احمدی نژادیسم ) نه تنها دچار زایش نشدند، بلکه رو به انقراض و نابودی زود هنگام می نهادند. اما کم هم نبودند کسانی از این نسل که کوچیدن و لمیدن را بر ماندن ترجیح دادند؛ عده ای از خاک وطن کوچیدند و غربت نشین شدند و دیگرانی نیز بنابردلایل شخصی یا اولویت دادن به منافع خود به دامان احمدی نژاد لمیدند!!!!!

حتی وقتی که صدای « من داس ندارم » دکتر روحانی از اولین کنفرانس خبری اش شنیده می شد، افکار عمومی خودش را به نشنیدن زد و خبردار منتظر تغییرات مدیریتی و متعاقب آن تغییرات سیاسی،اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی در کشور ایستاد!

لیست دولت نوپا بارهای بار بالا وپایین شد ، اما افکار عمومی باز هم گوشش بدهکار نبود.       حتی پس از دیدن اسم رحمانی فضلی اصولگرا به عنوان وزیر پیشنهادی مهمترین وزارتخانه دولت مورد حمایت اصلاح طلبان و تحول خواهان برای تغییرات. و حتی پس از عدم رای اعتماد مجلس به سه وزیر شاخص اصلاح طلب کابینه.

روزها از پی روزها سپری می شد . دولت بنفش خیلی آرام ودوراز هیاهوی رسانه ای نسل جدیدی از مدیران را به کشور معرفی می کرد. مدیرانی که درتمام طول دولت های قبلی با چراغ خاموش حرکت می کردند. شبه سیاسیونی که با همه گروههای سیاسی موجود در کشور بوده اند ولی هیچگاه خود را هزینه ی گروه های سیاسی نکرده اند! نه اصلاح طلب اصلاح طلب بوده اند، نه اصولگرای اصولگرا و نه حزب اللهی حزب اللهی !

گرایش دولت به اینگونه انتخاب ها ، بیشتر باب میل فرصت طلبان سیاسی بوده است. نیروهایی که همیشه آخر دعوا می رسیدند و به قول معروف یاد گرفته بودند سر سفره آماده بنشینند.

افرادی که همیشه سعی کرده اند رنج محنت هزینه دادن را به خود تحمل نکنند و بی سروصدا خارج از گود مبارزه مترصد رسیدن به یک فرصت جانانه باشند.

سهم خواهی جریانات سیاسی مخالف جریان 24 خرداد 92 از دولت جدید، یکی از علل اساسی گرایش دولت به سمت انتخاب اینگونه مدیران می تواند باشد.

نوع و نحوه انتخاب آقای دکتر روحانی در آن شرایط حساس و آرای شکننده 7/50 درصدی ایشان ، بهانه و سببی برای سهم خواهی این جریانات ازدولت تدبیر و امید شد.

ضمن اینکه فشارهای پیدا و پنهان اشخاص و گروه های مسئول و غیر مسئول اما ذی نفوذ درون حاکمیت، که چندان دلخوشی از اصلاحات و حتی اعتدال نداشتند ، به این روند تسهیل و تسریع بخشید. همان گروه هایی که با نشان دادن کارت های زرد و قرمزشان در مجلس ، به تک     اصلاح طلبان باقی مانده در کابینه دولت ، سعی در به انزوا کشاندن شان داشتند.

روزها از پی روزها سپری می شود. دولت نوپا، به مثابه”شرکتی سهامی عام” سعی در راضی کردن همه گروههای سیاسی، حتی تندترین طیف های مخالف جریان اصلاح طلبی و اعتدال گرایی را دارد.

آری ، بهار ایرانی که چندی دیگر یکمین سالگرد آمدنش را جشن می گیرد ، هنوز نتوانسته است چتر بنفش اش را بر سر اصلاح طلبانی که بیش از همه منتظر آمدنش بودند،پهن کند.           اصلاح طلبان و تحول خواهانی که حتی پشت میله های سیاه محدودیت ، آستین هایشان را بالا زدند و کبوتر های سفیدشان را به نشانه همراهی به پرواز در آورده بودند.

دکتر روحانی و تیم مشاورانش که با تابلوی اعتدال گرایی سعی در معرفی طیف جدید ومدرنی در جریانات سیاسی کشور را دارند ، خوب می دانند که کنار رفتن دکتر عارف و حمایت همه جانبه همه گروههای اصلاح طلب و تحول خواه عامل اصلی پیروزی شان در انتخابات ریاست جمهوری قبلی بوده است.

اولویت دادن به سیاست خارجی و حل مسأله یهسته ای نمی تواند دلیل قانع کننده ای برای   بی توجهی دولت به مسائل داخلی و برآورده نشدن خواسته های اصلاح طلبان و تحول خواهان باشد. خواسته هایی که خود دکتر روحانی در کمپین انتخاباتی اش بارها برای حل وفصل آن ها ، وعده ها داد. مطمئنا دکتر روحانی به سبب ارتباطات خوبی که با بدنه حاکمیت دارد این ظرفیت و توانایی را دارد که بین مسائل مرتبط با سیاست خارجی و حل مسائل و مشکلات داخلی مثل حقوق بشر ، اقتصاد و ….. یک “توازن منطقی”بر قرار کند.

روزها از پی روزها می گذرند و افکار عمومی به یمن حضور رسانه ها که چشمان بیدار جامعه هستند ، عملکرد دکتر روحانی و تیمش را هر روز و هر شب رصد می کنند./

نظرسنجی
فعلا نظرسنجی در جریان نیست
لینک کوتاه : https://boyernews.com/?p=105649
به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران :
  1. مندس گفت:

    بنظرم تی خوت فکر ایکنی الان روحانی داره شبه مقاله ات را میخواند….مثلا که چه؟؟؟؟؟

  2. محمد گلپایگانی گفت:

    دولت بنفش یا جیغ بنفش دلسوزان ان
    با سلام و احترام در باره نوشتار یاد و نویسنده محترم ان باید ضمن اینکه اعلام کنم در برخی از محورهای متن با ایشان موافق و در برخی نیز نه مخالف بلکه بصورت تعدیل شده همراهم به نکاتی اشاره می کنم:الف : این که در کشور ما بدلیل برخی اقدامات مدیران جدا از افکار سیاسی و یا وابستگی های حزبی و جریانی ایشان نتوانستند مدیرانی به معنای واقعی که مصالح مملکتی را بر مصالح سیاسی خود ترجیح دهند بنده نیز موافقم و همین امر باعث شد تا هر گاه دولتی سر کار امد مجبور شد تا از خیر الموجودین نزدیک به خود در این جمع مدیران ااستفاده کند و انانی را که مورد چذیرش ایشان هم نبود بقوا نویسنده عزیز به کنجی خزیدندو منتظرتا بالاخره یکی دوباره انان را بکار فرا خواند و همین خصوصیت امروز باعث شده است تا ما یا مدیرانی داشته باشیم که خیلی جوانند و باید در کار با روش ازمایش و خطا کارها را پیش ببرند و هزینه روی دست نظام اجرایی کشور بگذارند و یا مدیرانی انقدر پیر باشند که لقب مدرسه پیر مردها را به دولت یازدهم بچسبانند در حالی که این مدیران افرادی هستند که دوره دکتری خود را هم گذرانیده و به پای بازنشستگی کاری و میدانی خود رسیده اند و در نتیجه همین عمل می بینیم که در راس دولت افراد با تجربه حضور دارند لاکن بدلیل کهولت سن مجبورند تا امور کاری را به معاونانی بسپارند که یا خیلی سیاسی کار ند و حزب طلب و یا انقدر کم تجریه که به همان روش ازمایش و خطا کسب تجربه کنند و این دور باطلی است که دولت بقول نویسنده محترم “بنفش ” باید از ان احتراز کند ./
    ب : اما نویسنده معزز در بیان سخنان خود بگونه ای سخن از تکنوکرات های دولت سازندگی و اصلاحات نام برده و بر حال انان اشک می ریزند که گویی ما و یا دیگر خوانندگان ان دوران را ندیده و یا عملکرد ایشان را نشناخته ایم و ایشان بعنوان یک راوی بیطرف به بیان حقایقی می پردازند که تاکنون کسی ان را نگفته و یا نشنیده است .دولت سازندگی را شاید بتوان یک دولت تکنوکرات نامید که در ان عملگرایان بیشترین نقش را داشتند اما باید اینرا هم اضافه می کردید که دلیل بروز بحرانهاو شورش های اجتماعی ان دوران که در شهرهای مختلف روی داد چه بود ؟/بروز تورم های 50 درصدی در کشور در اثر سیاست های کدام دولت و یا تکنوکرات های ان دولت بوده است ؟/اخذ وام های کلان از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول انهم با شرایطی که این مراکز برای اعطای ان برای کشوری قائل می شوند چگونه و با چه تعهداتی برای کشور همراه بوده است ؟/ایا این صحبت معروف اقایان و رئیس دولت سازندگی را هم بیاد دارید که گفت در یک سد جندین صد میلیونی چند ده میلیونی هم اختلاس شود چیزی تغییر نمی کند جون ان سد را دیگر کسی نمی تواند سوئ اسقاده کند و یا در زیر چرخهای توسعه تعدادی هم از اقشار ضعیف له شوند اشکالی ندارد و توسعه روش و شیوه خود را دارد؟ یا در باره دولت اصلاحات که بقول خودشان با اقتصاد کاری نداشتند و اول فضای باز سیاسی و سپس مسائل اقتصادی در دیگاه هایشان الویت داشت و از میان همین جمع بودند براندازانی که در فتنه های 78 و 88 بسیار فعال بودند و یک نفر از انان هم در همین روزها ازاد شده است و تعدادی نیز دوست عزیز بدلیل عملیات براندازانه یا فراری شدند و به خارج فرار کردند و یا برخی دار فانی را وداع گفتند و یا برخی نیز یا سکوت اختیار کردند و در زیر پرجم امنی که برخی از سران فتنه از قبل رانت مسئولیتی خود در سالهای قبل برافراشته و نظام نیز ان را پذیرفته بود قرار گرفتند تا بازهم شاید دوباره با گذشت زمان بتوانند در هرم قدرت جمهوری اسلامی قرار گیرند و نویسنده محترم چنان از این مسائل یاد می کنند که شاید این انتظار دارند که جمهوری اسلامی همه چیز را فراموش کند و دوباره فرش قرمز زیر پای انان پهن کنند و دکتر روحانی هم برخی از انان را که هم نویسنده محترم وهم ما نان را بخوبی می شناسیم برای تصدی وزارت معرفی کردند اما مجلس با ارائه فیلم و مدارک کافی اقدامات براندازانه انان را افشا نمود و از دستیابی به وزارت خانه های کلیدی چون ورزش و علوم باز ماندند ولی با تمام این مطاب بازهم در برخورد با وزارت خانه ای مانند علو م می بینیم که همان عناصر در رده های چایین تر چگونه جریان تعویض مسئولین دانشگاهها را استارت زده اند و وزیر را به پاسخگویی در خانه ملت وادار کردند و این امر نشان داد که چرا دولت یازدهم تاکنون در قبول انتظارات انان تعلل می ورزد ؟و یا وزارت خانه ارشاد اسلامی که از سالهای قبل در اختیار جریانات سیاسی حامی اصلاح طلبان بوده و انان در این جا ازمایشاتسیاسی و سکولاریستی خود را در ابعاد کوچکی به محک و ازمایش گذاشته و تجربیات گرانبهایی در نقش و اثرات این مرجف فکری – اجرایی جمهوری اسلامی در کارنامه خویش داشتند/سه وزارتخانه استراتژیکی که هدایت و سازماندهی جامعه مدنی ایران را بر عهده دارد و هر تغییر و تحولی بنیادینی که در کشور صورت می‌گیرد ابتدا در این سه وزاتخانه یا توسط و با حمایت و همراهی این سه وزارتخانه صورت می‌گیرد. اصلاح‌طلبان هیچ دغدغه‌ای برای وزارتخانه‌های دیگر ندارند که وزارتخانه‌های اقتصادی طبیعتا اگر همه نزدیکان روحانی هم در آنها مستقر شوند، تفاوتی با دولت خاتمی نخواهد کرد که خود او هم اقتصادش را به تکنوکرات‌هایی داده بود که در زمان هاشمی رفسنجانی پرورش یافته بودند. در وزارتخانه‌های سیاسی هم اصلاح طلبان به بدنه‌ای دل بسته‌اند که به صورت نسبی سمپات آنان هستند. اما در سه وزارتخانه مذکور آنان می‌خواهند نقش راهبری داشته باشند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارتخانه‌ای گسترده است که تقریبا همه امور لازم برای تولید اندیشه و فکر، بسط و گسترش آن ، هنر، رسانه و … را در اختیار دارد. اصولا جهت‌گیری سیاسی یک رئیس‌جمهور را هم وزیر فرهنگ معرفی شده توسط وی تعیین می‌کند. شبکه گسترده و دامنه نفوذ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چارچوب‌بندی و ترویج گفتمان مورد نظر اصلاح‌طلبان بر کسی پوشیده نیست. اصلاح طلبان عموما صبور هستند و می‌دانند که با تسلط بر وزارت ارشاد باید بذرهایی را بکارند تا فردا آن را درو کنند. وزارت علوم هم از دیگر وزارتخانه‌هایی است که اصلاح‌طلبان و رسانه‌های نزدیک به آنان به صورت ویژه برای آن کاندیدای وزارت معرفی می‌کنند. وزارتخانه‌ای که فضای دانشگاهی ایران را مدیریت می‌کند. فضایی که با حرکت خودش جامعه را به حرکت وا می‌دارد. شبکه گسترده و دامنه نفوذ این وزارتخانه هم بر کسی پوشیده نیست. بی‌دلیل هم نیست که اصلاح‌طلبان این وزارتخانه را هم کلیدی می‌دانند و برای تصاحب آن در دولت روحانی کم نمی‌گذارند. و در نهایت این وزارتخانه آموزش و پرورش است که اگر چه برای بسیاری از نزدیکان روحانی وزارتخانه‌ای نچسب با دردسرهای فراوان است، اما برای اصلاح‌طلبان دردسر‌های این وزارتخانه با برداشت‌هایی که بعدا می‌توانند بکنند خواهد ارزید. قدرت سازماندهی آموزش و پروش چه در سطح مردمی و چه در سطح تشکل‌ها در ایران فوق‌العاده عالی و گسترده است. چرا اصلاح‌طلبان از چنین وزارتخانه‌ای دل بکنند؟
    اظهارات، اشارات و تحلیل‌های سران جناح اصلاح‌طلب، این روز‌ها نشان می‌دهد آن‌ها دولت دکتر حسن روحانی را به منزله پلی برای عبور از شرایط کنونی جهت رسیدن به قدرت می‌دانند. یکی از سران جناح اصلاحات در تشریح وضعیت دولت روحانی می‌گوید: «شاید بهتر باشد اصلاح طلبان، درون حاکمیت نباشند تا بتوانند خود را احیا کنند.» به نظر می‌رسد با توجه به شرایط دشوار اقتصادی کشور، اصلاح طلبان ترجیح می‌دهند خود را با مشکلات این مرحله درگیر نکنند و با این تحلیل که دولت دکتر روحانی نمی‌تواند توفیق چندانی به دست آورد، خود را برای دردست گرفتن قدرت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ آماده کنند.

    ج: مدیران سرمایه های هر کشوری محسوب می شوند و خطاب کردن مواردی مانند اینکه ” شبه سیاسیونی که با همه گروههای سیاسی موجود در کشور بوده اند ولی هیچگاه خود را هزینه ی گروه های سیاسی نکرده اند! نه اصلاح طلب اصلاح طلب بوده اند، نه اصولگرای اصولگرا و نه حزب اللهی حزب اللهی !گرایش دولت به اینگونه انتخاب ها ، بیشتر باب میل فرصت طلبان سیاسی بوده است. نیروهایی که همیشه آخر دعوا می رسیدند و به قول معروف یاد گرفته بودند سر سفره آماده بنشینند.افرادی که همیشه سعی کرده اند رنج محنت هزینه دادن را به خود تحمل نکنند و بی سروصدا خارج از گود مبارزه مترصد رسیدن به یک فرصت جانانه باشند.”دور از عدالت و انصاف است و بعد هم زیرکانه می نویسند:سهم خواهی جریانات سیاسی مخالف جریان ۲۴ خرداد ۹۲ از دولت جدید، یکی از علل اساسی گرایش دولت به سمت انتخاب اینگونه مدیران می تواند باشد.
    و دوباره با زیرکی بیشتر برای اینکه خود را در میان دوجمع نشان دهند جواب خود را هم می دهند و شاید با عرض پوزش فرصت طلبی زیرکانه اذعان دارند که دولت یازدهم دارای ارائ شکننده ای است “نوع و نحوه انتخاب آقای دکتر روحانی در آن شرایط حساس و آرای شکننده ۷/۵۰ درصدی ایشان ، بهانه و سببی برای سهم خواهی این جریانات ازدولت تدبیر و امید شد.نویسنده محترم باید اینرا بدانند که دولتی که ارائ ان انقدر شکننده است که حامیان سیاست باز اصلاح طلب ان نیز بمرور از ان فاصله می گیرند که در بخش وزارتخانه ها نیز به ان اشاره کردیم چرا انقدر ضغری و کبری می کنند و بعد هم مجلس را بعنوان گروه های ذی نفوذ حاکمیت تشبیه می نمایند در حالی که در همه جای دنیا نمایندگان ملت نمایندگان ملتند و خطاب گروه به انان در اینجا مصداق ندارد.در باره تک اصلاح طلبان در دولت نیز به اذعان بسیاری از سیاسیون اصلاح طلب و اصولگرا بجز برخی از وزارتخانه ها بقیه امور در دست اصلاح طلبان است و دولت یازدهم بجای اینکه دولت اعتدال باشد دولت اصلاحات است .
    در باره خواسته های تحول خواهان نیز باید گفت که در کشور زیر ساخت ها و الگو های مشخص و بقول معروف خرده نظام های ضروری کشور در طول مدت 35 سال انقلاب سوگمندانه تدوین و اجرایی نگشته است در نتیجه بجای ان روش های غربی خلاء های انرا با روشهای دنیای سرمایه داری پر کرده که این دوگانگی در راهبرد و اجرا باعث می شود تا شعار ها اسلامی لاکن عملکردها سرمایه داری باشد و وقتی که این امور پایه ای از زیر یه سطح می ایند نماد و چشم انداز جامعه انی می شود که ما امروزه شاهد ان هستیم که شعارها و اقدامت و سیاست ها اسلامی است ولی در عمل و ظاهر اثار و نشانه های غربی بجای ان خود نمایی می کند /اقای رئیس جمهور محترم در جایی بیان کردند که : چطور دانشجوی در یم دانشگاه مهم و بنام دوران علمی و تحصیلی اش حتی در رشته علوم انسانی می گذراند ، اما دیده می شود که اطلاعاتش کامل نیست بعد می گویند که اینها باید اسلامی شود ، پایه و مبانی علم اسلام و مسیحی و یهودی ندارد پایه های علم جهانی است و جغرافیا نمی شناسد که بخشی از این پایه ها نیز متد هستند که این متد نیز جهانی است به این معنی برداشت ما چنین می شود که ما هم باید راه غرب را در پیشرفت و توسعه پی بگیریم و این سخنی است که بسیار به سخن جر یانات پوپری مانند :سروش و دیگران شیبه است که می گویند : جامعه شناسی اسلامی وفلسفه اسلامی نداریم نه تنها جامعه شناسی اسلامی نداریم جامعه شناسی مسیحی و مارکسیستی هم نداریم یعنی وقتی گفتیم تعریف و ماهیت و موضوع علم واحد است در حقیقت به تعرف و موضوع علم در قبال ایدئولوژی ها استقلال بخشیده ایم و این سخنان در حای است که امروز در خود غرب نیز به این جدا سازی بین علو و ارز شهای حاکم در جوامع اعتنایی نمی شود به دیگر سخن اینکه هر علمی در بستر ارزشی خود بوجود می اید و رشد می کند و در هر جای دیگری از دنیا نیز همان علو بکار گرفته شود لاجرم ایعاد فرهنگی و تمدنی ان نیز به همراهش وارد جامعه هدف خواهد شد لذا در کشور ما این دوگانگی ها بوجود امده است که اگر جلوی ان گرفته نشود می تواند کیان نظام اسلامی را بخطر اندازد اذا در راستای همین موارد بود که کار تدوین سیاست های کلی نظام در ایعاد مختلف بدستور مقام معظم رهبری پی گرفته شد و اقتصاد مقاومتی و دیگر برنامه ها که در گذشته امده و در اینده نیز تدویت و از سوی ایشان ابلاغ خواهد شد به همین منظور بوده است تا ان خلاء ها پر شده و از نفوذ این جریانات سکولاریستی در کشور جلوگیری بعمل اید .

    ن

  3. میثمی گفت:

    صادق عزیز به موضوع جالبی  در مقاله ات اشاره کردی.

    خود دست اندرکاران دولت هم اصرار دارن که خودشون را نه چپ نه راست بلکه اعتدال  و جریان جدید معرفی کنند.
    و این جریان جدید نیاز به مهره سازی دارد که باید از بدنه جریانات مطرح کشور نیرو جذب کند.
    اما آیا این نیروهای جذب شده با عوض شدن دولت هم گرد تفکرش باقی می مانند؟
    بنظر من نه.ویژگی شخصیتی این نیروها ایجاب میکند با عوض شدن دولت، رنگ عوض کنند و به سمت دولت جدید گرایش پیدا کنند.

دیدگاه شما