دختري که در سن 15 سالگي عجولانه ازدواج کرد در مدت کوتاهي طلاق گرفت و با دو مرد غريبه رابطه نامشروع برقرار کرد و در نهايت در دام پليس گرفتار شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ سمانه که دختر 15 ساله از اتفاقات تلخ زندگياش صحبت کرد و گفت: من بچه بودم و خوب و بد را تشخيص نميدادم. اما او كه مردي 41 ساله است با سوء استفاده از اعتماد مادرم، مرا شيفته محبتهاي دروغين خودش كرد و براي اين كه بتواند نقشههاي شوم خود را عملي كند يک گوشي تلفن همراه و سيم كارت اعتباري برايم هديه خريد.
اين دختر جوان در ادامه بيان کرد: خانوادهام از اين بابت خيلي خوشحال شدند و از اين مرد حقه باز تشكر كردند ولي از همان روز پيامک بازيهاي او شروع شد و به من پيشنهاد دوستي داد و من با دريافت اين پيامکها خيلي ناراحت شدم و گفتم موضوع را به خانواده ام اطلاع ميدهم. اما اين مرد شيطان صفت تهديدم كرد اگر يک كلمه حرف بزنم مادرم را از كار اخراج خواهد كرد. «نقي» آن قدر سماجت نشان داد و با جملات عاطفي و خريد كادوي جشن تولد و… روي احساساتم پا گذاشت كه فريبش را خوردم و….
سمانه افزود : ما يک سال به طور پنهاني با هم رابطه داشتيم تا اينكه والدينم فهميدند چه حماقت بزرگي كرده ام. مادرم كه كارگر خانه اين مرد هوس باز بود به خاطر اين مساله با نقي درگير شد و كار خودش را از دست داد. البته او خيلي زود به استخدام يک شركت درآمد و كار مناسبي برايش جور شد؛ مدتي از اين ماجرا گذشت و چون خانواده ام نسبت به من بدبين و بي اعتماد شده بودند و زير ذره بين قرار داشتم تصميم احمقانه ديگري گرفتم و با پسر عمويم ارتباط برقرار كردم. اوكه جواني الاف و بيكار بود به خواستگاري ام آمد و با وجود آن كه پدر و مادرم جواب منفي داده بودند با امير فرار كردم و والدينم مجبور شدند از ترس آبروي شان با ازدواج ما موافقت كنند. دختر جوان 15 ساله در ادامه گفت : متاسفانه اين ازدواج عجولانه به سرنوشت خوبي ختم نشد و در مدت كوتاهي فهميدم شوهرم به كراک و شيشه آلوده است و او حتي ميخواست مرا هم به دام مواد مخدر و فساد اخلاقي بيندازد. با نگراني موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم و در سن 15 سالگي ، مهر طلاق صفحه شناسنامه ام را سياه كرد.البته اين تنها اشتباه زندگي ام نبود و در ادامه من در برابر اين شكست تلخ نتوانستم طاقت بياورم و متاسفانه دوباره با نقي تماس گرفتم و او با بهانه كمك و جبران اشتباهات گذشته مرا به مردي 50 ساله كه از اقوام شان است معرفي كرد و اين مرد هوس باز كه همسر و سه فرزند دارد به خواستگاري ام آمد. اما پدر و مادرم مخالفت شديد خود را با اين پيشنهاد اعلام كردند. من كه فقط دنبال راه نجاتي بودم ارتباط مخفيانهام را با او و نقي ادامه دادم و بالاخره به اتهام رابطه نامشروع دستگير شديم.
سمانه با ابراز پشيماني توصيهاي به هم سالان خود داشت و گفت: اي كاش با پدر و مادرم دوست بودم تا چنين سرنوشتي برايم رقم نميخورد. من از دخترهاي هم سن و سال خودم خواهش ميكنم مراقب خودشان باشند و هيچ مسالهاي را در زندگي ازپدر ومادرشان مخفي نكنند.
متاسفانه این خانم شرم و حیا و پاکدامنی نداشته که به این روز افتاده.
تو جمله آخرش که نوشته مساله های زندگی خود را از پدر و مادر مخفی نکنید دلیل نمی شه که آدم به راحتی ناموسش را بفروشه.واقعا برای این آدم های بی بن و پست متاسف هستم.
سمانه با ابراز پشیمانی توصیهای به هم سالان خود داشت و گفت: ای کاش با پدر و مادرم دوست بودم تا چنین سرنوشتی برایم رقم نمیخورد. من از دخترهای هم سن و سال خودم خواهش میکنم مراقب خودشان باشند و هیچ مسالهای را در زندگی ازپدر ومادرشان مخفی نکنند.
هان ای ،پشیمان شدگان ***عبرها چه زیا دوعبرت گیرندگان چه کم -آمام علی(ع)
قضاوت خیلی سخته بدون شک عوامل زیادی توی رخ دادن این ماجرا دخیل بودن اما اون چیزیکه واضحه اینه که سمانه با اشتباهش زندگی و آیندشو تباه کرد…
اشتباهات خودسامانه بود وبچگی که داشت باگول خوردن وزودباورکردن به این منجلاب واردشد
خودش که سنش کم بود. تجربه نداشته.خانوادش کم کاری کردن. آدمای سواستفاده گر خوردن به پستش و…
اینجا سهل انگاری خانواده چی شد؟چرادرمقابل خرید گوشی وخط توسط یک مردغریبه برادخترشون بی خیال ازکنارش گذشتند درواقع خانواده ایشون مقصرین اصلی اند.خانواده نقش اساسی روداره دختره که یه بچه بیش نبوده
علتا خیلی زیاده بازم نمیشه با قطعیت گفت فقط خانوادش مقصر بودن
خداوند در قرآن می فرماید : ای مردم – در مسیر شیطان قدم نگذارید که او برای شما دشمنی آشکار است
متاسفم برات